آقا جونم سلام؛
آقا، شما معمار دل من هستین. کلبهی قلبم حسابی کلنگی شده. نیاز به بازسازی داره. بیا و این عاشقی رو، اونجور که بلدی ترمیم کن.
آقای من، شما، دوغاب درز و دورزای زندگی من هستی ... در و دیوار روح من بدون شما اصلاً جلا نداره. بدون شما ناقص ناقصم. بدون شما هیچم.
بیا و آجر به آجر این تن خسته رو نازک کاری کن. بیا و این سیمان سیاه دلمو با گچ نرم، سفید کاری کن.
خونهی احساس من نقلی و کهنهاست. اما هنوزم توش صمیمیت و صفا پیدا میشه. بیا با هم سنگ دیواراشو بریزیم پایین و جاش کاغذ دیواریای به نرمی محبّت بکشیم.
بیا که با هم بریم به دنیای عشق. بیا که با هم زنده بشیم. بیا منو با خودت ببر به آبادی انسانیّت ...
بیا بریم بقیع ... جان محسن بیا ... بیا تا خونهی عشق رو معماری کنیم ...
جمعه است. مگه قول نداده بودی که میای ؟
کار ما خوابیده ها. منتظر توایم معمار ...
سلام بر راهی جاده عاشقی.آدینه ات به خیر و شادی .هر جا هستی هر جا می روی التماس دعا
سلام،
ممنونم. عاقبتتون به خیر.
سلامت باشید.
چه روز ها که یک به یک غروب شد نیامدی/چه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدی/خلیل اتشین سخن تبر به دوش بت شکن/خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی/برای ما که خسته ایم و دلشکسته ایم نه /برای عده ای ولی چه خوب شد نیامدی/تمام طول هفته را در انتظار جمعه ام / دوباره صبح ظهر غروب شد نیامدی.....
خوشحال میشم در وبلاگ من رو هم بزنید...
سلام.
ممنون بابت این شعر زیبا.
حتماً.
موفق باشید.
من همون کامنت بالایی هستم ...
چه تشبیه قشنگی ... !!!
معمار ...
آره ...
منتظر توایم معمار ...
ممنون ... زیبا بود ... مثل همیشه ...
سلام،
ممنونم.
سلامت باشید.
سلام.
معماری هم اصول داره دیگه. جدا شما بهترین معمار رو پیدا کردید. کار دل شما که تموم شد، آدرس این ویروونه رو هم که دارید، بدید خدمتشون لطفاْ...
سپاس بابت آدینهی زیبایی که نوشتید.
شاد و سلامت باشید. خدانگهدار.
سلام،
ما آدرس معمار دلمون رو پیدا کردیم. از خودش اما خبری نیست.
کار دل، لنگ مونده و معمار معلوم نیست کجاست ...
سلامت باشید.
خدا حافظتون باشه.