سلام؛
بهش میگم: "واسه خونه چه فکری کردی؟"
میگه: "وام میگیرم."
لبخند میزنم و میگم: "خرج مراسم چی؟ ماه عسل رو قراره برید حج عمره و بعدش ولیمه بدید. این، خرجش از یه عروسی معمولی خیلی بیشتره که ..."
میگه: "وام میگیرم."
میگم: "دیوونه شدی؟ این وامها مگه قسط ندارن؟ مگه نباید پسشون بدی؟ مگه تو چقدر در آمد داری؟ این همه قسط رو چه جوری میخوای بدی؟"
میگه: "من که قرار نیست بدم. من قبلاً اینا رو هماهنگ کردم. امام زمان قراره بده ... بهم قول داده کمکم کنه. خود خدا ضمانت کرده که کمک میکنه، واسطهی این کمک هم امام زمانه ..."
من هاج و واج موندم و همینجوری مثل کسایی که روح دیده باشن، خیره شدم بهش. دهنم باز مونده. نمیدونم چی باید بگم ... واقعا گیج شدهام از حرفش. توی 1 ثانیه، صد بار، دویست بار، سیصد بار، شایدم هزار بار، حرفاشو با خودم تکرار میکنم.
فقط به این همه یقین و این همه اطمینانش به اینکه امام زمانش هست و محکم پشتش ایستاده غبطه میخورم ...
آروم به حال خودم گریه میکنم ... آروم به شک خودم، افسوس میخورم ...
...
سلام.
امیدوارم خوشبخت بشن. و شما هم نیز.
یه وقتا که خیلی دلم میگیره یاد اسم *ودود* خدا میفتم...
یه حکایتی شیدا تعریف میکرد:
خدا به شیخ ابوسعید ابوالخیر فرمود: میخوای به مردم نشون بدم چهقدر عارف هستی و مردم به سمتت هجوم بیارن و معروف بشی و اینا؟
ابوسعید جواب میده: میخوای منم به مردم بگم چه قدر مهربونی و اونا همش برن واسه خودشون گناه کنن و بعدش بیان توبه کنن؟
خدا میگه: خب من چیزی نمیگم، تو هم چیزی نگو!...
سلیسازیسیونشده توسط اینجانب.
سپاس بابت آدینهنویسی زیبا.
در پناه خدا.
پیامبر (ص) به کسی که به ایشون خبر تموم شدن ماه صفر رو میداده، عیدی میدادند...
و نیز هم فرمودهاند اگر کسی این خبر رو منتشر کنه بهشت بهش واجب میشه.
ربیعالاول دوستان آدینهای تبریک فراون. تولد منم مبارک!!
شاد زی. در پناه خدا.
پس تبریک فراوان.
هم به خاطر تولدتون. هم به خاطر بهشت ...