. . . آدیـــنه ها . . .

... ای مـفـخـر آدیــنـه‌ام ... مـن عـاشـق دیـریـنـه‌ام ...

. . . آدیـــنه ها . . .

... ای مـفـخـر آدیــنـه‌ام ... مـن عـاشـق دیـریـنـه‌ام ...

آدینه‌ها رو از یاد نبریم ...

آقا جان سلام؛


نزدیک به 3 سال و نیم می‌شه که "آدینه‌ها" هر جمعه به روز می‌شه و ما آدینه‌ای ها، توفیق حضور در لشگر خدا در جبهه جنگ سایبری رو در کنار هم داشتیم. من از اینکه شما بهم عنایت داشتید و فکر حضور من در آدینه‌ها رو به ذهن دوست خوبم "صبا" انداختید تا منو دعوت کنه و اجازه بده که قدم در این منزل مقدس بذارم خیلی خوشحالم. 


توی این سه سال، خیلی روزا توی زندگیم بوده که به خدا کم فکر کرده‌ام. روزای زیادی بوده که یادم رفته که شما، امام زمان نازنینم، توی غربت بین ما آدما، حسابی تنها هستید. خیلی وقتا آشکارا و یا تو خفا گناه کرده‌ام. خیلی نمازهام قضا شده و خیلی عبادت‌هام از روی ریا بوده. بعضی وقتا چشمام رو نگه نداشتم و نگاه به نامحرم کردم. بعضی وقتا غیبت کردم و شاید یه موقع‌هایی تهمت زدم...


دیگه بیشتر، این کاسه آبروم رو که توش چیز زیادی نمونده چپه نمی‌کنم. شاید خلق خدا هنوزم یه ذره برام احترام قائل باشن، پس بهتره دیگه خیلی در صندوق حقیقت وجودمو باز نکنم ... ولی شما خودتون به اینکه من چی هستم و چه‌کاره‌ام واقفید.


اما با تمام بدی‌هام، خودتون شاهدید که همیشه دوست داشته‌ام خوب باشم. همیشه از خدا خواستم تا جایی که صلاح می‌دونه منو از باتلاق هوی و هوس حفظ کنه و توی گرداب ظلم به انسان‌های دیگه نندازه. 


توی این مدتی که غلامی شما رو کردم، دوست داشتم آدینه‌ها سربلند باشه و شما از عملکرد ما راضی باشید. دوست داشتم اینجا سنگر خط مقدم جبهه‌ی جنگ نرم باشه. می‌خواستم روز به روز بزرگتر بشه و سربازای جدید به جمع عاشقای ولایت شما اضافه بشن.


خدا رو شکر با لطف مدیر این وب‌سایت و نویسنده‌های خوبش، این خواست تا حالا محقق شده و تونستیم در کنار هم قلم بزنیم و درد دلامون با شما رو برای دوستانمون هم بنویسیم.


حالا هم از شما می‌خوایم تا مثل همیشه دست عنایت به سر ما بکشید و نگاه مهربون و بزرگوارانه تون رو از ما دریغ نکنید. به وجود سایه‌تون بالای سرمون خیلی نیاز داریم آقا جان. به دعاهاتون برای عاقبت به خیری‌مون نیاز داریم. به شفاعت شما پیش خدا برای اینکه تو این دنیای پر از گناه، خطا نکنیم و به گناه نیفتیم محتاجیم.


اوضاع جامعه‌مون اصلا خوب نیست آقا. جوونامون بی‌حیا شد‌ه‌ان. دخترامون بی‌حجابی می‌کنن و پسرامون غیرت رو انداختن دور ... دنیای سیاست، عجیب جوونای حزب‌اللهی و بسیجی رو با غیر مذهبی‌ها به جون هم انداخته. 



دیگه سخته تشخیص آدمیزاد از نا آدمیزاد!!! سخته فهمیدن اینکه مرد کیه و نامرد کیه. دیگه امثال این فردی که اسم خودشو گذاشته بسیجی حزب اللهی و ادعای بچه شیعه خانم فاطمه زهرا (س) بودن داره و با بغض و کینه تمام، داره جوون مردم رو با تمام حرصی که در وجودش هست می‌زنه، اینقدر زیاد شدن که دارن آبروی بچه‌مذهبی های واقعی رو هم می‌برن. آقا جان، بچه مذهبی‌ها و بچه شیعه‌هات رو از دست آفت بی‌فکری و بی‌عقلی و تندروی و کوردلی نجات بده ... آدمی که با قساوت تمام، چنین ضربه‌ای رو به سر جوان هموطن حافظ امنیت کشور خودش بزنه، ... هیچی. بگذریم.

این روزا تو جامعه‌مون بدجوری کفرگویی زیاد شده. دیگه تو ملأ عام به مقدسات دین توهین می‌شه و مسؤولامون هم تو خواب غفلتن و درگیر پست و مقامشون. برداشتای شخصی از دین گریبانگیرمون شده. هر کسی راحت در مورد دیگران قضاوت می‌کنه و تصمیم می‌گیره. اینا همش به خاطر کج‌روی‌ها و تندروی‌های بعضی از اوناییه که بین قشر مذهبی قایم شدن و دارن نام این قشر رو خراب می‌کنن.


تو این دنیای هر کی هر کی و روباه‌صفتی و گرگ‌خصلتی، رفیق ما شمایید آقا. نذارید بی‌کسی و تنهایی خفه‌مون کنه. بیاید که واقعا حفظ دین این روزا مثل نگه داشتن ذغال داغ توی دست سخت شده. بیاید که بهتون نیاز داریم. بیشتر از هر وقت دیگه ... بیاید که خطا نکنیم ... بیاید و هوامونو داشته باشید.

نظرات 1 + ارسال نظر
صبــــــا دوشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 09:29 ق.ظ

سلام.

در مورد این‌که چی شد بعد از ۳ سال و خرده‌ای (در این وبلاگ، وبلاگ دیگه‌ای هم آدینه داشت اگر خاطرتون باشه)، یهو یه آدینه رسید که اینجا تازه نشد، واقعا شرمنده‌ام. وقتی فهمیدم خیلی به هم ریختم. چی بگم...

آدم این روزا چیزایی می‌بینه که قلبش به درد میاد. توی همون شبکه‌ی اجتماعی خیلی‌خیلی اجتماعی (!)، صفحه‌هایی ایجاد شده فقط برای توهین به مقدسات و به خصوص یکی از امام‌ها ! تعجبم از اینه که کسانی که اصلا فکرش رو هم نمی‌کردم این مطالب رو share می‌کنن و like می‌زنن.

نمی‌دونم قراره توی کل‌الانعام شدن چه قدر پیش بریم و آخر خط بل‌هم اذل شدن کجاست... کسی که به ولایت امامش توهین می‌کنه و پیامبران رو به تمسخر می‌گیره واقعا در موردش صبر داره که بلایی سرش نیاورده تا حالا!

کاش باور می‌کردیم اگه هستیم، اگه نفس می‌کشیم، اگه نعمت «بودن» بهمون داده شده، فقط صدقه سر همون بزرگانی هست که این‌طور داره بهشون توهین میشه این روزا. البته این کارا چیزی از بزرگی و کمال اونا کم نمی‌کنه. ولی این همه سکوت مسئولان زیادی داره آزاردهنده میشه.

اوضاع جامعه هم دیگه گفتن داره... یکی یکی پیش‌گویی‌های ائمه‌ی نازنین‌مون داره محقق میشه. این‌که دختر و پسر رو نمی‌تونی از هم تشخیص بدی، این‌که زنان و دختران موهاشون رو مثل کوهان شتر پشت سرشون درست می‌کنند (من نگفتما!) و...
سیاست شده اهرم تفرقه‌ی ملت! چه‌قدر دوستی‌ها رو خراب می‌کنه و روی مردم رو توو روی هم باز می‌کنه، بماند...

...

انشاالله عاقبت خدا همه‌مون رو ختم به خیر کنه. این دعا به توان آخرین توان. با هزار تا آمین!

سپاس فراوان بابت همه چیز. در پناه خدا.

سلام.

مرسی بابت نظرتون.

خیلی موافقم در مورد حرفایی که زدید.

منم غمگین شدم که به روز نبودیم. یه مقداری هم من کمکاری کردم که سر نزدم ببینم مطلب نوشته شده یا نه.

در هر حال، سربلند باشید و سلامت.

در پناه حق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد