. . . آدیـــنه ها . . .

... ای مـفـخـر آدیــنـه‌ام ... مـن عـاشـق دیـریـنـه‌ام ...

. . . آدیـــنه ها . . .

... ای مـفـخـر آدیــنـه‌ام ... مـن عـاشـق دیـریـنـه‌ام ...

فصلی بهاری با حضور دوست

 

بسم الله ارحمن الرحیم  
 اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً برحمتک یا ارحم الرحمین . اللهم صل علی محمد و ال محمدو عجل فرجهم و العن اعدائهم اجمعین  
 

استاد معظم حضرت ایه الله حاج سید حسن ابطحی دام ظله در کتاب انوار صاحب الزمان علیه السلام می فرمایند:

 

سوال : 

شما فرموده‏اید که هر وقت حاجتى دارید اوّل براى حضرت ولى عصر علیه‏السلام دعا کنید که بهترین و بالاترین دعاها است و از طرف دیگر باید امورمان را به ایشان واگذار کنیم و بگوئیم: خداوندا هر چه خیر و صلاحمان هست به ما مرحمت فرما. حال مطرح کردن حوائج و آنها را یکى‏یکى از خدا خواستن آیا با مطلب بالا منافات ندارد و اگر دارد جمع آن دو چگونه است؟


 پاسخ :  

 ما گفته‏ایم در دعاهایتان بیشتر براى فرج دعا کنید و اگر خواستید براى برآورده شدن حوائج خودتان دعا کنید، براى فرج آقا دعا کنید. چون فرج ایشان همه‏ى گرفتاریها و مشکلات را رفع مى‏کند و شما حوائج امام زمان علیه‏السلام را بر حوائج خودتان مقدّم بشمارید، امّا دعا یک نحوه سخن گفتن با خدا است، دعا این نیست که خداوند حاجت شما را نداند و متوجّه نباشد و شما او را راهنمائى و متوجّه کنید، بلکه خداوند همه چیز را مى‏داند مثلاً حضرت موسى وقتى به کوه طور رفت، خداى تعالى از او پرسید: 

«وَ ما تِلْکَ بِیَمینِکَ یا مُوسى»[1] و آن چیست که در دست راستِ توست اى موسى؟ 

آیا خدا نمى‏دانست در دست حضرت موسى چیست؟ قطعا مى‏گوئید بلى مى‏دانست. پس چرا با اینکه مى‏دانست سؤال کرد؟ حضرت موسى گفت: 

«هِىَ عَصاىَ اَتَوَکَّؤُا عَلَیْها وَ اَهُشُّ بِها عَلى غَنَمى وَ لِىَ فیها مَأرِبُ اُخْرى»[2] این عصاى من است، به آن تکیه مى‏دهم، برگهاى درختان را با آن براى گوسفندانم مى‏ریزم (و بقیّه‏اش را دیگر خجالت کشید بگوید و لذا گفت:) و کارهائى غیر اینها براى من بوسیله‏ى آن انجام مى‏شود.  

حضرت موسى فقط مى‏دانست بین دو محبوب، در مقام دوستى و در مقام محبّت، راه انس محبّ با محبوبش، سخن گفتن است که با هم صحبتى کنند و تکلّمى نمایند. از خصوصیّات دعا این است که انسان وقتى دعا مى‏کند، اوّلاً خودش را محتاج مى‏داند و خدا را بى‏نیاز معرّفى مى‏کند، «اَنْتُمُ الْفُقَرآءُ اِلَى اللّهِ وَاللّهُ هُوَ الْغَنِىُّ الْحَمیدُ»[3] و همچنین صحبت با خدا و حرف زدن با پروردگار توجّه انسان را به خداى تعالى زیاد مى‏کند و انسان با خداوند مأنوس مى‏شود و کارهایش تنظیم مى‏گردد، کسى که یک ساعت در شبانه روز با خدا مناجات کند، دیگر بعید است که کار خلافى بکند یا مرتکب گناه شود و بعید است که دیگر به راه انحرافى برود.  

 ۱- سوره‏ى طه آیه‏ى 17.  

۲-سوره‏ى طه آیه‏ى 18. 

۳سوره‏ى فاطر آیه‏ى 15. 

سوال و جواب برگرفته شده از http://molaghat.parsiblog.com 



 

از بهر تکریمش میان، بر بسته خیل انبیا از بهر تعظیمش کمر خم کرده چرخ هفتمین

مهدی امام منتظر، نو باوه خیرالبشر


خلق دو عالم سر به سر بر خوان احسانش نگین


مهر از ضیائش ذرّه ای، بدر از عطایش بدره ای  

 
دریا زجودش قطره ای،گردون زِکشتش خوشه چین


مرآت ذات کبریا مشکوة انوار هدا

منظور بعث انبیا، مقصود خلق عالمین

امرش قضا، حکمش قدر، حُبّش جنان بُغضش سَقَر

خاک رهش زیبد اگر بر طُرّه ساید حورِ عین

نظرات 1 + ارسال نظر
همسفر شنبه 4 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:01 ق.ظ http://www.hagigat11.blogfa.com

سلام دوست عزیز
ترسم از روزی است که جمعه ای بیاد و من دلتنگش نباشم
خوشحال میشم به ما هم سر بزنی و نظرتو درباره نوشته های همسفر بگی
و تبادل لینک داشته باشیم
اسم ما تنهاترین حقیقت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد