. . . آدیـــنه ها . . .

... ای مـفـخـر آدیــنـه‌ام ... مـن عـاشـق دیـریـنـه‌ام ...

. . . آدیـــنه ها . . .

... ای مـفـخـر آدیــنـه‌ام ... مـن عـاشـق دیـریـنـه‌ام ...

پایان دنیای بدون مهدی

به نام خدا...

سلام آقا مهدی...

مردم رو می‌بینید این روزا؟ مغزشون به هم ریخته. میگن چند روز دیگه جهت چرخش زمین معکوس میشه. بعضیاشونم میگن یه شهاب‌سنگ قراره بخوره توو فرق سر زمین، دقیقا در همون روز!

دیگه ناسا که گنده‌ی علمی‌شونه میگه یه طوفان خورشیدی دقیقا در اون روز خاص اتفاق میفته. این یعنی ناسا از بقیه بیشتر قاطی کرده.

یعنی هرچی درد و مرض و اتفاق خطرناکه دقیقا در همون روز قراره بر سر ما نازل بشه. خیلی بیچاره‌ایم؛ نه؟! دل‌تون خیلی برامون می‌سوزه که انقدر ساده‌لوح و غافلیم؟

خیلی از مرحله پرتیم... ولی دل‌مون به آقامون خوشه که شما باشید. شما مگه صاحب ما نیستید؟ پس دست ما رو بگیرید. نذارید توی این فتنه‌ها بلایی سرمون بیاد. ما رو حفظ کنید برای دولت خودتون و برامون دعا کنید که خدا توفیق‌مون بده تا فدای شما بشیم، نه فدای جهل خودمون...

برامون دعا کنید آقا مهدی...

به امید ظهور دولت شما...

مولای نور...

آقای نور! تو آن حقیقت جاویدی هستی که می‌آیی،با دستانی پر از مهر و عدالت؛ تا گُلخند شادی را بر روی لب‌هایمان بنشانی.

روزی که شانه‌ها عطر باران می‌گیرند و دست‌ها طراوت شبنم. روزی که پایان شب تاریک است و قطاری از نور، بر ریل‌های زمان، تو را به ایستگاه دیده‌مان می‌آورد تا با شاخه شاخه نرگس به استقبالت بیاییم.

                                      " اللهم عجل لولیک الفرج"

آن مرد...

به نام خدا...

آن مرد آمد.

آن مرد در باران تیر آمد.

آن مرد بی‌دست آمد.

آن مرد گریان آمد.

آن مرد با مشک پاره آمد.

.

.

.

آن مرد لحظه‌ی آخر در دامان برادر زمزمه کرد: «آن مرد خواهد آمد»...

(شخص ثالث)

به امید ظهور دولت دوست...

روزهای سرخ...

به نام خدا...

گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی

با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید

گفتمش چون می‌کشی تصویر مردان خدا؟

تک‌درختی در بیابان یکه و تنها کشید

گفتمش نامردمان این زمان را نقش کن

عکس یک خنجر ز پشت سر پی مولا کشید

گفتمش راهی بکش کان ره رساند مقصدم

راه عشق و عاشقی، مستی و نجوا را کشید

گفتمش تصویری از لیلی و مجنون را بکش

عکس حیدر در کنار حضرت زهرا کشید

گفتمش بر روی کاغذ عشق را تصویر کن

در بیابان بلا، تصویر یک سقا کشید

گفتمش از غربت و مظلومی و محنت بکش

فکر کرد و چهار قبر خاکی از طه کشید

گفتمش سختی و درد و آه گشته حاصلم

گریه کرد، آهی کشید و زینب کبری کشید

گفتمش درد دلم را با که گویم ای رفیق

عکس مهدی را کشید و به چه بس زیبا کشید

گفتمش ترسیم کن تصویری از روی حسین

گفت این یک را بباید خالق یکتا کشید...

تسلیت به صاحب آدینه‌ها...

دیگر شده‌ام دچار وسواس، بیا

بدجور به عصر جمعه حساس، بیا

گفتی به عموی خود ارادت داری

این بار قسم به دست عباس، بیا...

...اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد، و آخر تابع له علی ذلک...

...اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد...

آمین، یا رب العالمین

به امید ظهور دولت دوست...