ابوسعید مى گوید پیغمبر فرمود: تملاء الارض ظلماً و جوراً فیقوم رجل من عترتى فیملاءها قسطاً و عدلاً یملک سبعاً او تسعاً . زمین پر از ظلم و ستم گردد، پس مردى از عترت من قیام کند و آن را پر از عدل و داد گرداند و هفت یا نه سال سلطنت نماید. |
و باز نقل کرده که پیغمبر(ص) فرموده : لا تنقضى الساعة حتى یملک الارض رجل من اهل بیتى یملاء الارض عدلاً کما ملئت جوراً یملک سبع سنین . قیامت منقضى نخواهد شد تا این که مردى از اهل بیت من به سلطنت رسد و او زمین را پر از عدل و داد کند ، چنان که پر از ظلم شده باشد و مدت سلطنت هفت سال است . |
در آن کتاب از حذیفة بن یمان روایت مى کند که گفت: پیامبر خطبه اى ایراد فرمود و آنچه مى باید اتفاق بیفتد به ما اطلاع داد سپس فرمود : لولم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله عزوجل ذلک الیوم حتى یبعث رجلاً من ولدى اسمه اسمى . اگر از عمر دنیا جز یک روز بیشتر نمانده باشد. خداوند آن روز را چندان دراز گرداند تا مردى از اولاد من برانگیزد که همنام من باشد. |
همچنین حذیفة از پیامبر(ص) نقل کرده که فرمود : المهدى رجل من ولدى وجهه کالکوکب الدرى مهدى از فرزندان من است که چهره اش چون ستاره تابان است . |
عبدالرحمن بن عوف روایت نموده که پیغمبر فرمود: لیبعثن الله من عترتى رجلاً افرق الثنایا، اجلى الجبهه ، یملاء الارض عدلاً یفیض المال فیضاً خداوند از عترت من مردى را برانگیزد که میان دندانهایش باز ، و رویش روشن باشد، زمین را پر از عدل کند و به مردم اموال فراوان بخشد. |
ابو سعید خدرى روایت مى کند که پیغمبر (ص) فرمود : یخرج المهدى فى امتى یبعثه الله عیاناً للناس یتنعم الامة و تعیش الماشیة و تخرج الارض نباتها و یعطى المال صحاحاً . مهدى میان امت من قیام خواهد کرد و خداوند او را به طور آشکار براى مردم برانگیزد ، مردم در رفاه ، و چهار پایان در آسایش باشند، و زمین روئیدنیهاى خود را بیرون دهد و او مال را به طور مساوى میان مردم تقسیم نماید . |
به نام خدا.
سلام به حضرت خورشید، به حضرت نور، به حضرت نفس مطمئنه...
منم جوان شیعهی ایرانی! نمیشناسیدم، نه؟ تقصیری ندارید! تقصیر کیست اما؟ نمیدانم...
گمانم تقصیر آنهایی است که الگوی جوان شیعهی ایرانی را از مختصات انسانیت به مقصد «کالأنعام بلهم اذل» شدن سوق دادند. و من کارهای ریز و درشت حرامیان درونی و بیرونی را با دقت و هوش سرشارم رصد میکنم! نه فقط رصد، من در بازی آنها وارد میشوم و گاهی برایشان بازی میکنم. در شبکههای اجتماعیشان فرصت به ابتذال کشیدن نگاهم را مییابم و در سایتهای عریض و طویلشان روحم را به مبلغ پوچی میسپارم به شیاطین کمینکرده در گذرگاههای مجازی.
منم جوان شیعهی ایرانی! فکر و ذکرم «آزادی» است. تعریفش مهم نیست. مهم این است که بتوانم هر کاری دلم خواست انجام بدهم و کسی هم متعرضم نشود. همین که جسمم آزاد باشد، میارزد به تمام آنچه رنگ و لعاب خدایش زدهاند و با آن میترسانندم. اندیشهی آزاد سیری چند؟! آزادی همین است که بتوانم همیشه ساز مخالف بزنم، با هر چیز و هر کس و هر عقیدهای!
حضرت خورشید! شما برایم زیباترین مرد دنیایید در عصر معاصر. همینطور مقتدرترین، پاکترین، مهربانترین و آدمترینشان! احترام شما واجب... اما من از مردان بزرگ میهنم گله دارم. از آنهایی که دستشان میرسید و میرسد، اما کاری نکردند و نمیکنند!
مردان میهن من خوابند. مردان میهنم بیداریشان به ساختن سد و جاده میگذرد. سدسازی در برابر هجوم فرهنگ برهنگی را که به گردن بگیرد؟ جاده میسازند برای رسیدن به کجا؟... تمام آبادیهای میهن من دارند تبدیل میشوند به ناکجاآباد! محض رضای خدا کسی صدای من را میشنود؟!
حضرت نفس مطمئنه! کسی باید به صورت مردان میهن من آب بپاشد؛ که بیدار شوند و ببینند سدها و جادههایشان دردی از بیاخلاقی من جوان شیعهی ایرانی دوا نکرده، عوضش کتابهایی که وزارت بیفرهنگی بهشان مجوز چاپ داده، عجیب به جان نفسم نشسته! بازیگران سینماهای جمهوری اسلامی، اشاعه دادند آنچه را که مردان میهنم باید جلویش را میگرفتند. و من حالا غرق تمام آن چیزهایی هستم که شما میخواستید جوانان آن دوره را از آن بیرون بکشید.
حضرت خورشید! کسی باید توی دهن مردان خفتهی میهن بزند تا شاید خواب از سرشان بپرد و به خودشان بیایند و ببینند که مجوز استفاده از سالنهای دانشگاهها را به گروههای شیطانپرستی میدهند!! چرا؟! من اعتراض دارم به تمام خیانتهای بزرگان میهن! اعتراض دارم به اجرای موسیقی متال و اسلایر در دانشگاههای بزرگ وطنم!!
مردان میهن من خوابند، شاید هم خودشان را به خواب زدهاند. جوانان میهنم دستهدسته بیاعتقاد میشوند و کمکم دل میسپارند به شیطان، و مردان میهن گوشهای ایستادهاند، محو تماشا!
حضرت خورشید، مردان میهنم مرگ مغزی شدهاند! امیدی به برگشتشان...، اگر هم هست، من تاب انتظار بیشتر ندارم. اگر در آیین جد شما سکوت، جواب حملهی همهجانبه به روح پاک و تازهنفس جوانان است، من از آیین محمد (ص) برمیگردم! من به سمتی میروم که مقاومت را یادم بدهند و قیام را! من با سکوت بزرگان میهنم در برابر نابود شدن و پوسیدگی تدریجی همسالانم نمیتوانم خودم را قانع کنم.
من از تمام آنهایی که آیین زیبای محمد (ص) را، که میگویند «اگر بشناسیاش محال است عاشقش نشوی»، پیش چشمانم دستوپاگیر و ناکارآمد جلوه دادند، گله دارم. و گلهام را پیش شما آوردهام که بزرگمان بودی. و هستی...
به امید سلامتی رهبر بزرگوارمان، تا ظهور دولت دوست...
حرفها دارم با شما... دعا کنید برای ظهور دولت دوست...
یا حق.
سلام؛
امام بزرگوار انقلاب، فقط یه روحانی ساده نبود که تبلیغ دین کرده باشه و قرائت قرآن و تدریس علم؛ امام روحیه جهاد داشت و خطر رو به جان میخرید. تبعید و دور از خانواده بودن رو تحمل میکرد. ترسی از قدرت ظالمین نداشت و باکی از بیان حقیقت به دل راه نمیداد.
امام خمینی (ره) سرباز واقعی اسلام بود. فکر میکنم مولا و مقتدای ما، حضرت ولی عصر (عج) سربازانی با قوت و قدرت امام نیاز دارن . سربازانی که در مقابل قدرت پوشالی ظالمین این دوران، هراس نداشته باشن و از جان و مال و خانواده و پست و مقامشون بگذرن.
افرادی که حاضر نشن به خاطر دفاع از اسلام، از درسشون، از موقعیت شغلیشون، از زیبایی زندگی با همسر و فرزندانشون، از پست و مقام، از طرفداران و هواداران، از مال و مکنتشون بگذرن، نمیتونن سرباز امام زمان باشن. نمیتونن در مقابل گرگصفتهایی که نقاب به چهره زدن و همه جوره قصد لطمه زدن به اسلام رو دارن بایستن.
این حقایق، انسان حقیقت بین رو به هیجان میاندازه، روحیه غیرت و تعصبش به اسلام رو تقویت میکنه و هوشیار و بیدارش می کنه تا با بصیرت، بتونه حرکات ریز و درشت دشمنان رو تشخیص بده.
و خب البته، این حقایق، باید برای امثال منی هم که بصیرت کافی نداریم، حکم هوشیار کننده و بیدار کننده داشته باشه. باید باعث بشه بهتر به اعمال و رفتار و تمایلات و دلبستگیهامون دقت و نظارت بکنیم. باید باعث بشه غرق در زرق و برق دنیا نشیم و فکر نکنیم مشکلی در اعمالمون نیست. باید به بهتر دیدن ما کمک بکنه و ما رو از خطا و اشتباه تا جای ممکن دور بکنه.
به شخصه به خاطر حیلهگریهای دنیای امروز، نگران آینده خودم و آینده دینداری خودم هستم. امیدوارم با دعای امام زمان در این روز که ماه رجب رو در ادامه خودش داره، جوانان دیندار و شیعه از بلایا و ابتلاهای این دوره و زمان در امان باشن.
یا حق
* به نام خدا صاحب اقتدار بردبار*
ای صاحب دقیقه های انتظار، نمیدانم این چندمین جمعه است که از آغاز آشنایی ما میگذرد؛ تا یادم می آید، چشم انتظار تو بوده ام.
مولای من! تو در قله ای و من در دامنه ـ وقتی قله ها سلام خود را با جریانِ رود به دامنه میریزند، چشم انتظار پیامی ـ علامتی از سوی تواَم تا کوزه تشنگی خود را از خنکای لطیف دیدارت پر کنم؛ گرچه حادثه بزرگ دیدار تو، در عمر من نگنجد. به شوق تو، پیش از قیامت از خاک برخواهم خاست.یا رب از ابر هدایت برسان بارانی پیشتر زانکه چو گردی ز میان برخیزم»
** اللهم عجل لولیک الفرج**
به نام خدا...
تقصیر من است این که کم میآیی
هرگاه شدم اسیر غم میآیی
این جمعه و جمعههای دیگر حرف است
آدم بشوم سهشنبه هم میآیی...!
میلاد بانوی دو عالم و روز زن مبارک...
ای دختر آفتاب
ای همسر ماه
ای آن که تو را ستارهها خاطرخواه
این ذره به درگاه تو آورده پناه...
به امید ظهور دولت دوست. در پناه خدا...