. . . آدیـــنه ها . . .

... ای مـفـخـر آدیــنـه‌ام ... مـن عـاشـق دیـریـنـه‌ام ...

. . . آدیـــنه ها . . .

... ای مـفـخـر آدیــنـه‌ام ... مـن عـاشـق دیـریـنـه‌ام ...

حامی قرآن

*به نام او*  

حامی قرآن 

 

مژده ای منتظران کان شه خوبان آید

وین شب تیره کم و بیش به پایان آید 

صبح صادق بدمد از نفس نفخه فجر

وز پس پرده عیان مهر فروزان آید 

گردهم جان گرانمایه بدین مژده سزد

که به تایید خدا آن شه خوبان آید 

بلکه از خرمی ریزش باران بهار

بایدم گفت که آن رحمت دوران آید 

خوش تکانی بخورد سلسله کون و مکان

اندر آن لحظه که آن سلسله جنبان آید 

خضر فرخنده پی از مغرب ارض ظلمات

بهر دیدار شهنشاه، شتابان آید 

شادمان عیسی مریم به تماشای رخش

از سراپرده خورشید درخشان آید 

هرکجا عنصر پاکی بود از شوق و شعف

به هواداری او شاد و غزل خوان آید 

اهرمن را نبود طاقت دیدار و درنگ

اندر آن روز که  آن جلوه یزدان آید 

برق جانسوز جمالش به دل دشمن دین

چون شهابی به سر لشکر شیطان آید 

بهر تسلیم و ادا کردن خاتم به شهش

آصف از عاصمه ملک سلیمان آید 

چشم بد دور که از لطف خداوند عزیز

یوسف از مملکت مصر به کنعان آید 

والی ملک ولایت شه اقلیم کمال

حافظ دین پیمبر مه تابان آید 

مهدی منتظر آن پادشه نیک سیر

صاحب عصر و زمان، حجت رحمان آید 

حسرتی نیست مرا گر که تنم مرده بود

چونکه جانی به تن عالم امکان آید 

هله ای منتظران مژده که بی چون و چرا

آن سفر کرده که شد حامی قرآن آید 

آنکه گر جسم دوانی بشود خاک رهش

توتیای قدمش در نظرم جان آید 

از کتاب مهدی موعود

بی تو به سر نمی شود


« بسم الله الرحمن الرحیم »
بی همگان به سر شود ، به تو به سر نمی شود
داغ تو دارد این دلم ، جای دگر نمی شود !
دیده ی عقل ، مست تو ، چنبر چرخ پست تو
گوش طرب به دست تو ، بی تو به سر نمی شود
خمر و خمار من تویی ، باغ و بهار من تویی
خواب و قرار من تویی ، بی تو به سر نمی شود
جاه و جلال من تویی ، ملکت و مال من تویی
آب زلال من تویی ، بی تو به سر نمی شود
گاه سوی وفا روی ، گاه سوی جفا روی
آن منی کجا روی ، بی تو به سر نمی شود
دل بنهم تو برکنی ، توبه کنم تو بشکنی
این همه خود تو می کنی ، بی تو به سر نمی شود
بی تو اگر به سر شدی ، زیر جهان زبر شدی !
باغ ارم سقر شدی ، بی تو به سر نمی شود
گر تو سری قدم شوم ، ور تو کفی قلم شوم
ور بروی عدم شوم ، بی تو به سر نمی شود
حاصل روزگار من ، رهبر و یار غار من
بی تو بد است کار من ، بی تو به سر نمی شود
خواب مرا ببسته ای ، نقش مرا بشسته ای
وز همه ام گسسته ای ، بی تو به سر نمی شود
بی تو نه زندگی خوشم ، بی تو نه مردگی خوشم
سر ز غم تو چون کشم ؟ بی تو به سر نمی شود
جان ز تو جوش می کند ، دل ز تو نوش می کند
عقل خروش می کند ! بی تو به سر نمی شود
گر نشوی تو یار من ، بی تو خراب کار من !
مونس و غمگسار من ! بی تو به سر نمی شود
هر چه بگویم ای سند ، نیست جدا ز نیک و بد
هم تو بگو به لفظ خود ، بی تو به سر نمی شود
شاه منی و دلبری ، شمس جهان اکبری
از مه و خور تو انوری ! بی تو به سر نمی شود ... 

طاووس اهل بهشت 

یا حق ...

أینَ الطالِبُ بـِدَم ِ المَقتوُل ِ بـِکـَربَلا ...


به نام خداوند توانا ، درهم شکننده ی شوکت ستمگران !

سلام بر مهدی موعود ، غایب ناظر و حاضر ! سلام بر حسین ، سرور حق طلبان !
اینجا کربلای غزه ، امروز عاشورای حسین !
چه فرقی دارد ؟ اگر قرار بود کربلا و عاشورا در زمان و مکان محدود شود که باید همان هزار و سیصد و خرده ای سال پیش تمام می شد و فراموش و منسوخ از تمام فرهنگ ها و اتفاقات تاریخی ! این عاشورا نبود که بارها غیرت مسلمانان را بیدار کرد برای طغیان علیه طاغی ؟ شور کربلا نبود که مردان دلیر و پاک ما را کشاند به جنگ با تمام آنهایی که به جنگ دین و خاک و عزت شان آمده بودند ؟ به خدا قسم که توجه به عاشورا روح مرده ی ما را بیدار می کند . غیرت مسلمان را به تلاطم در می آورد ، که یک موجش تمام از خدا بی خبران را بسوزاند و نابود کند ! عاشورا است که دل حق طلبان را شیدا می کند . عاشورا را نفهمیده ایم ... که اگر فهمیده بودیم کسی جرأت چپ نگاه کردن به گوشه ی عزت مان را نداشت ! زیرا سرورمان حسین (علیه السلام) شهید  شدند تا به ما بفهمانند:  "هَیهات مِنّ الذّلة!"
این خاصیت خون حسین است که عطش حق می نشاند در دل هر که کمی از نور الهی به قلب و دیدگانش رسیده است . این خاصیت خون حسین است که می خروشد و می خروشاند ! خاصیت خون حسین است که وادارمان می کند بپرسیم آن کودک به چه گناهی کشته شد ؟! اصلا توانایی گناه کردن داشت ؟! چه کسی هست که جواب بدهد "بأیِّ ذَنبٍ قُتِلَت؟!" غزه نیازی به کمک های ما ندارد . چون این دست خداست که بالای همه ی دست هاست !! "یَدُاللهِ فَوقَ أیدیهـِم"مگر تا به حال به کمک ما ایستاده اند و شجاعت شان را به رخ تمام جهان و ترسو های گریزان از خون و جنگ و مقاومت کشانده اند ؟! مگر ما بوده ایم و دیده ایم چه طور داغ شهیدان شان را در دل نگه داشته اند تا دل دشمنان از خدا بی خبرشان را شاد نکنند . مثل زینب ( سلام الله علیها ) که همیشه به ایشان گفتند : " زینب جان ! گریه کن ، ولی آهسته آهسته " و حضرت همیشه آستین جلوی دهان گذاشتند و گریه کردند تا صدای گریه شان ، خنده ی دشمن را باعث نشود ! یک بار امتحان کنیم این طور گریه را ! به خدا سم می شود همه ی اشک ها ...
آن پدر را به خاطر می آورم که در میان خشم و خون ، در حالی که چشم هایش غرق در اشک نفرت از صهیونیسم است ، فریاد می زند : " فرزندم که هیچ ، تمام زندگی ام فدای مقاومت ! " و فرزندش را که تیری قلبش را شکافته کنار  کودکان و شهدای دیگر می گذارد . چه قدر من را به یاد مادر وهب ، آن جوان تازه داماد کربلا ، می اندازد ؛ که سر جوانش را به سمت دشمن پرتاب کرد و گفت : " هدیه ای را که به خدا داده ام ، پس نمی گیرم ! " و چه قدر آن کودک با مظلومیتش حتی در شهادت ، من را به یاد امام مظلومم ، حسین ( علیه السلام ) می اندازد . او که قلبش را دریدند در کربلا ، او که تنهایش گذاشتند در نینوا ... و گمان کردند قلب حسین را می شکافند در حالی که سینه ی حق را دریدند ، به روح حق تاختند و افسار گسیخته بقیة الله زمان شان را به خاک و خون کشیدند در کربلا .
مردم کوفه مثل ما بودند . مسلمان بودند . حتی خیلی از گناهانی که ما می کنیم ، مرتکب نمی شدند . فقط بی غیرت شده بودند . مثل ما !!
به مقدسات مان توهین می کنند ، به ناموس دینی مان تعدی می کنند ، به هم کیشان مان ستم می کنند ، شخصیت دینی و ملی مان را به لجن می کشند ، اما باز نشسته ایم و مثل ابلهان می پذیریم شان ! باز هم از آنها حمایت می کنیم ! البته محکوم هم می کنیم !! اما اگر مد برای مان بفرستند ، می پذیریم ، یک دفعه تمام بوتیک های کشور ، یک دست می شوند بنفش !! هر برنامه ای که از ماهواره پخش می شود با جان و دل نگاه می کنیم ، اما طاقت یک خط قرآن خواندن یا 5 دقیقه نماز را نداریم ! پا درد می گیریم ، خسته می شویم ، به نفس نفس می افتیم ! این یعنی "وای بر ما!!" یعنی تن و جان مان پر شده از حرام و ناحق ، ناحق یعنی حق امام را که در مال مان بود ، خوردیم و به روی خودمان هم نیاوردیم ! غافل از آنکه آن مال باید می رسید به تمام آنهایی که مثل مردم غزه مورد ظلم واقع شده اند ، با آن قرار بود دین ما حفظ شود ! یعنی ما از صهیونیست ها باید پایبندی به تکلیف را یاد بگیریم که آنها محال است پرداخت " عشریه " ی ( یک دهم ) مال شان را ترک کنند ، با اینکه می دانند به موشک و بمب تبدیل می شود و پاره های تن مسلمانان را شهید می کند ؛ اما این همه مسلمان هنوز بر خود تکلیف نمی بینیم که قسمتی از مال مان را برای حفظ دین مان ، برای حفظ جوانان مان و نمازمان به امام زمان مان هدیه کنیم ، شاید خداوند از این راه فیض های دیگری نصیب ما که پر از گناه و ناخالصی هستیم کند .
تقصیر خود ماست ! عادت کرده ایم همه چیز را از بیگانه بگیریم ، بیگانه هایی که مراکز شیعه شناسی ترتیب داده اند برای آموختن فرهنگ و علوم ما شیعیان !! ما باید به آنها الگو می دادیم . اما آنها هستند که سراپای ما را به هر شکل که دوست دارند در می آورند و بعد به ریش مان می خندند . به ریش دین مان می خندند که این چه دینی است که نتوانسته پیروانش را آزاده بار بیاورد !؟! در افکار و عقاید ما رسوخ می کنند و آنها را به نابودی می کشانند ، فکر می کنند می توانند از این راه ، این طور مسلمانان مظلوم غزه را هم در ظلم و تاریکی کفرشان غرق کنند و همه سکوت کنند ! اما حتی یک مسلمان بیدار هم کافی است برای احیای دین محمد ( صلی الله علیه و آله ) و دادخواهی مظلومان ...
به راستی که بیدارترین مسلمانان ، امام زمان مان ، حضرت بقیة الله ، ذخیره ی خدا بر زمین ، مهدی موعود ( علیه السلام ) است . اوست که منتقم آل علی است ! انتقام پهلوی شکسته ی مادرش زهرا را می گیرد ، انتقام جگر لخته لخته ی حسن ( علیه السلام ) که چه غریبانه در خانه ی خود شهید شدند ، انتقام حسین ( علیه السلام ) که چشم و چراغ دل پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) بودند ... و او انتقام همه ی مظلومین را خواهد گرفت ...     
غزه نیازی به کمک ما ندارد ! این ما هستیم که نیاز داریم به یاری مظلومان غزه برویم تا ذره ای فیض دستگیری از مظلوم نصیب مان شود ، تا زمانی که خداوند منتقم حقیقی را برای یاری همه ی ما بفرستد به لطف بی پایانش ...    
خدایا ! تو آگاهی به مصائب جهان و دل های سوخته ی مظلومان ، به بزرگی و عظمتت قسم ، ظهور منتقم آل علی را نزدیک بگردان ...

رجعت و کشته شدن شیطان

« به نام خدا » 

آخرین برگشت علی (علیه السلام) به دنیا و کشته شدن شیطان . 

گفت: « پروردگارا ! مرا تا روزی که انسان ها برانگیخته می شود مهلت ده ». فرمود : « تو از مهلت داده شدگانی . ولی تا روز و زمان معین ».

امام صادق (علیه السلام) فرمود : « ابلیس از خدا خواست که او را تا روز قیامت مهلت دهد ، ولی خداوند آن را رد کرد و فرمود : " تا روز وقت معلوم تو از مهلت داده شده ها هستی " ، چون روز وقت معلوم فرا رسد ، ابلیس با تمام پیروانش که از زمان خلقت آدم تا آن روز از او پیروی کرده اند ، ظاهر می شود... »

و حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) برگردد و این آخرین برگشت آن حضرت است.
راوی گفت : مگر علی (علیه السلام) رجعت های بسیار خواهد کرد؟
حضرت فرمودند : بلی.
و هر امامی که در قرنی بوده باشد نیکوکاران و بدکاران زمان او بر می گردند تا حق تعالی مؤمنان را بر کافران غالب گرداند و مؤمنان از ابشان انتقام بگیرند.
پس چون آن روز {یعنی آخرین رجعت علی (علیه السلام)} برسد ، حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) برگردد با اصحابش ، و شیطان نیز بیاید با اصحابش ، و ملاقات ایشان در کنار فرات واقع شود نزدیک به کوفه واقع شود نزدیک به کوفه ، پس کشت و کشتاری بینشان واقع می شود که هرگز چنین قتلی واقع نشده باشد.
امام صادق (علیه السلام) فرمود : گویا می بینم اصحاب حضرت امیر را که صد قدم از پشت سر بر می گردند و پای بعضی در میان آب فرات داخل شود. پس ابری از آسمان فرود آید که پر شده باشد از ملائکه ، و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در حالی که اسلحه ای از نور در دست داشته باشد ، در پیش آن ابر می آید ، چون نظر شیطان بر آن حضرت بیفتد عقب نشینی کند ، و اصحابش به او گویند: اکنون که پیروز شدی به کجا می روی؟
شیطان می گوید : من می بینم آنچه شما نمی بینید ، من می ترسم از پروردگار عالمیان .
پس حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) به او می رسد و حربه در میان دو کتفش بزند که او و اصحابش همه هلاک شوند.
بعد از آن ، همه ی مردم خدا را به یگانگی بپرستند و هیچ چیز را با خدا شریک نگردانند.
حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) چهل و چهار هزار سال حکومت خواهد کرد... پس در آن وقت دو باغ سرسبز که حق تعالی در سوره ی الرحمن فرموده در دو طرف مسجد کوفه به هم رسد.

( از کتاب رجعت ) 

حسین ...
یا حق ...

هجران

به نام خدا  

یارا ببین هجران ما ، این درد بی درمان ما
این خار در چشمان ما ، وین دیده ی گریان ما
این کوه غم بر جان ما ، دیگر چه باشد آن ما
ای غایب از چشمان ما
موسی به قربان شما ، عیسی به فرمان شما
یعقوب گریان شما ، یوسف پریشان شما
جان علی جان شما ، دستم به دامان شما
ای غایب از چشمان ما
یارا سلامت می کنم ، چشمم به راهت می کنم
دیده سرایت می کنم ، هر شب صدایت می کنم
این جان فدایت می کنم ، ای نازنین پنهان ما
ای غایب از چشمان ما
مولا جوابم می کنی ؟ در غم هلاکم می کنی ؟
پر اضطرابم می کنی ؟ یا خود جوابم می کنی ؟
خود انتخابم می کنی ؟ تا من بیایم جمعه ها ...
ای غایب از چشمان ما ... 

کربلا ... 

یا حق ...

بی واسطه !

بسم الله الرحمن الرحیم

... اتصال و ارتباط به امام زمان ( علیه السلام ) احتیاج به واسطه ندارد تا کسی به این عنوان

مردم را به سوی خود بخواند و کرامات خود را به رخ آنها بکشد . نقش عالِم همانا روشن کردن

نور محبت و ولایت امام عصر ( علیه السلام ) است در دل های کسانی که از ولی نعمت

خویش غافل شده و سرگردان و حیران به دنبال پناهگاه می گردند و به این در و آن در می

زنند . یاد امام ( علیه السلام ) و بیان معارف علمی ایشان ، این نور را در دل آنها می افروزد و

سپس راه را به پای خود و با جذبه ی خود حضرت طی می کنند . دفع شبهات و رفع موانع ،

به عهده ی علما و دانشمندان است ، ولی برقرار کردن اتصال و تسخیر دل ها کار خود امام (

علیه السلام ) است . دانشوران حقیقی باید این خصوصیات را در خود پیاده کنند و به آن

افتخار نمایند ؛ که در این صورت آنها نزد خدا بهترین ها هستند .
عالم زمان غیبت نباید مردم را به سوی خود بخواند و به ارادت ورزی به ساحت خویش دعوت

کند ! بلکه باید به منزله ی پله ای باشد که دوستداران امام ( علیه السلام ) از روی آن رد

شده و به سر منزل مقصود که همانا ولایت و معرفت آن حضرت است ، نایل شوند ... 

( از کتاب معرفت امام عصر علیه السلام ) 

 

جمکران ... 

... یا حق ...

دوران پس از امام (ع)

قرآن می فرماید: "هر نفسی مرگ را می چشد". [1]طبق این آیه که بیان کننده سنت الاهی در باره همه مخلوقات است، امام زمان (ع) نیز پس از برقراری عدالت جهانی و ایجاد حکومت جهانی از این دنیا می روند. اما آیا به مرگ طبیعی یا به شهادت؟ از دسته‌ای روایات استفاده می‌شود که آن حضرت به مرگ طبیعی از دنیا می‌رود. روایات زیر از آن جمله‌اند:
1. ام سلمه از پیامبر خدا (ص) چنین نقل می‌کند:
مهدی از خاندان من و از فرزندان فاطمه است.... او در میان مردم به سنت پیامبرشان عمل می‌کند، پس هفت سال درنگ می‌کند و آن گاه از دنیا می‌رود و مسلمانان بر او نماز می‌گزارند.[2]

2. در روایتی که در تفسیر آیه شریفه: "ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیهِم"‏[3]؛ پس از [چندی] دوباره شما را بر آنان چیره می‌کنیم، از امام صادق (ع) نقل شده چنین آمده است:
[منظور] خروج [امام] حسین(ع) با هفتاد تن از یارانش [در زمان رجعت است] در حالی که کلاه‌خودهای زرینی که دو رو دارد بر سر دارند و اعلام کنندگانی به مردم برسانند: این حسین است که خارج شده است، تا آن جا که مؤمنان هیچ شک و تردید درباره او نکنند و بدانند که او دجّال و شیطان نیست، و او است حجّت قائم [به حق] در میان شما و چون معرفت به این که آن حضرت همان حسین (ع) است در دل‌های شیعیان استقرار یافت، حضرت حجّت را مرگ فرا می‌رسد و کسی که آن جناب را غسل می‌دهد و کفن و حنوط می‌کند و به خاک می‌سپارد همان حسین [بن علی](ع) خواهد بود. جز وصی و امام هیچ کس متصدّی [کار کفن و دفن] وصی نشود.[4]

3. در روایت دیگری نیز امام صادق (ع) در پاسخ به این پرسش که اولین کسی که به دنیا رجعت خواهد کرد چه کسی است می‌فرماید: [امام] حسین (ع) در پی قائم (ع) خروج می‌کند... حسین (ع) به همراه آن گروه از یارانش که با او به شهادت رسیدند، به پیش می‌آید در حالی که هفتاد پیامبر او را همراهی می‌کنند، آن گونه که به همراهی موسی بن عمران فرستاده شدند. قائم (ع) انگشتر خود را به او واگذار می‌کند. پس حسین (ع) نخستین کسی است که عهده‌دار غسل و کفن و حنوط آن حضرت می‌شود و ایشان را در قبر خود قرار می‌دهد.[5]
از دسته ا‌ی دیگری از روایات استفاده می‌شود که آن حضرت به شهادت خواهند رسید:
1. از امام حسن مجتبی (ع) روایت شده است: "به خدا سوگند، پیامبر خدا با ما پیمان بسته است که این امر [امامت] را دوازده‌ تن امام از فرزندان علی و فاطمه به دست خواهند گرفت و هیچ کدام از ما نیست، مگر این که مسموم یا کشته می‌شود".[6]
2. امام صادق (ع) نیز در این باره می‌فرماید: "به خدا قسم هیچ‌یک از ما نیست، مگر این که کشته شده و به شهادت می‌رسد.[7]
3. از امام رضا (ع) نیز مشابه همین تعبیر، روایت شده است.[8]
 

[1] . آل عمران، 185.
[2] علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 51، ص 104، ح 39.
[3] اسراء، 6.
[4] کلینی، الکافی، ج 8، ص 250، همچنین ر. ک: بحارالانوار، ج 53، ص 94، ح 103.
[5] بحارالانوار، ج 53، ص 103، ح 130.
[6] بحارالانوار، ج 27، ص 217، ح 19.
[7] همان، ص 209، ح 7.
[8] همان، ص 214، ح 16. 


برگرفته از شب هجران

نگرانی ...

* بسم الله السلام *

نگرانی از بی دینی در زمان غیبت

توجه داشتن به این واقعیت که مومنان در زمان غیبت در حال غرق شدن در دریای فساد و تباهی هستند ، می تواند برای انسان بسیار مفید باشد . اگر انسان درد را بشناسد ، به دنبال داروی آن می رود . کسی که احساس دردی نکند ، دنبال معالجه هم نمی رود .

متاسفانه در زمان غیبت امام ( علیه السلام ) بسیاری از اهل ایمان ، اصلا شرایط حساس و خطرناک خود را درک نمی کنند و با خیال راحت و بدون دغدغه در کشتی ای نشسته اند که از هر طرف مورد هجوم امواج خطرناک قرار گرفته و هر لحظه احتمال شکستن و خرد شدن آن وجود دارد . تنها کسانی که می دانند بیرون چه خبر است و نبست به طوفانی بودن دریا و سست بودن بدنه ی کشتی آگاه هستند ، نگرانی دارند . دیگران با خاطر آسوده در کشتی آرمیده اند و به انجام کارهای عادی خود مشغول هستند !

در زمان غیبت بسیار کم هستند افرادی که خطرات زمانه را درک می کنند و اوضاع بحرانی آن را تشخیص می دهند . وظیفه ی این افراد توجه دادن به دیگران و هشدار دادن به آنهاست ، تا آنها هم به فکر افتاده و لا اقل نصف آن مقدار که نگران دنیای خود هستند ، به فکر دین خود باشند و نسبت به حفظ آن بی تفاوت و لا ابالی نباشند .

وقتی انسان حساسیت زمان غیبت و سختی دینداری در آن را فهمید ، آن گاه از جان و دل دعا می کند و به درگاه پروردگار دست نیاز بلند می کند و به ذیل عنایات ائمه ( علیهم السلام ) متوسل می شود تا او را از این وضعیت بحرانی نجات دهند و سالم به ساحل نجات و سعادت برسانند .

پس به طور خلاصه ما باید باور داشته باشیم که اگر قلبا به خدا و پیامبر ( صلی الله و علیه و آله و سلم ) و امام ( علیه السلام ) معتقد بوده و در این اعتقاد ثبات و پایداری داشته ایم ، جز به لطف پروردگار و فضل الهی نبوده است و هرگز نباید این نعمت را به خود منتسب بدانیم .

اگر درست بیندیشیم ، هر قدر بر الطاف الهی نسبت به ما افزوده شود ، عدم استحقاق خود را نسبت به آنها بیشتر و عمیق تر وجدان می کنیم و به پیشگاه الهی خالصانه تر و با سوز بیشتر دعا و تضرع می کنیم . آری ؛ انسان هر چه در مسیر هدایت جلوتر رود و پیشرفت نماید ، به دستگیری بیشتری احتیاج دارد و باید به موازات ترقی در مسیر هدایت ، توسل خود را به ابواب هدایت الهی بیشتر کند و از اعماق دل بخواند :

" خدایا ! مرا به مرگ جاهلی نمیران . و قلب مرا پس از آنکه هدایتم کرده ای ، منحرف مگردان . " ( 1 )

قلب انسان که محل نزول هدایت الهی است ، به دست خدا زیر و رو می شود و اختیارش با انسان نیست . و دست خدا همانا وجود مقدس پیامبر ( صلی الله و علیه و آله و سلم ) و اهل بیت گرامی ایشان هستند . لذا باید به آنها متوسل بود و از خدا طلب هدایت کرد .

1 ) قسمتی است از دعای وارد بعد از نماز عصر روز جمعه ، منقول از نائب اول امام زمان ( علیه السلام ) در مجال الاسبوع فصل 47 ص 315 و کمال الدین ، باب 45 ، ح 43 .

از کتاب معرفت امام عصر ( علیه السلام )

یا حق ...