به نام خدا...
...اثر انتظار این است که: باعث میشود فرد مسلمان دائما مشغول فرایض و واجب خود باشد و از منکرات و محرمات در پرهیز باشد و فریضهی امر به معروف و نهی از منکر را که یکی از بزرگترین فرایض و واجبات است را انجام دهد، همچنان که در روایات فرمودهاند: «جهاد کنید با منکر و بغض منکر را در قلبهایتان ایجاد کنید تا برسید به امر خداوند و اطاعت خداوند.»...
مرجع: کتاب نشانههای ظهور او.
تاکید امام زمان بر تلاوت و قرائت این سوره ها بعد از نمازهای واجب باعث ش آنها را در این وبلاگ نوشته و خوانندگان محترم در صورت تمایل آنها را بخوانند.
بعد ازنماز صبح سوره یاسین و بعد از نماز ظهر سوره عم بعداز نماز عصر سوره نوح و بعد از مغرب سوره واقعه وبعد از نماز عشاء سوره ملک.
ایشان همچنین تاکیید نموده اند: بر دو رکعت نماز بین مغرب و عشا که در رکعت اول بعد از حمد هر سوره ای خواستید بخوانید و در رکعت دوم بعد از حمد سوره واقعه را بخوان و فرمودند: کفایت می کند این از خواندن سوره واقعه بعد از نماز مغرب، چنانکه گذشت.
همچنین بعد از نمازهای پنجگانه این دعا رابخوانید: «اللهم سرحنی عن الهموم و الغموم و وحشة الصدر و وسوسة الشیطان برحمتک یا ارحم الراحمین »
.
بسم الله؛
سلام بر صاحب آدینهها٫ مولای زیبا٫ حضرت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف.
آقای نازنینم؛
میلاد مسعود رسول مهربانی و عدالت٫ حضرت محمد مصطفی صلی الله علی و آله وسلم و ولادت با برکت صاحب مذهب شیعه٫ حضرت امام جعفر صادق علیه السلام رو به شما تبریک میگم و امیدوارم ما رو در شادی خودتون سهیم بدونید.
آقا جونم٫ این روزا بیشتر از هر زمان دیگهای به کمکتون نیاز دارم. به راهنمایی و دعای خیر و پا در میونی شما... آقا جان٫ فدای نام مبارکتون بشم٫ میدونم زیادهخواهم٫ میدونم جز زحمت و دردسر چیزی براتون ندارم. اما به خدا جز شما کسی نمونده برام. هر چی داد زدم بین این خلق الله٫ کسی گوش شنوا نداشت برای یاری. اگرم داشت ید توانایی نداشت که بتونه کمکی بکنه.
آقای عزیزم٫ تو بد برزخی گیر افتادهام. کشمکش بین عقل و احساس بدجوری کلافهام کرده. باز افتادهام توی دوراهی. فقط نور وجود شماست که میتونه راهنماییم کنه. توکلم به خدا و امیدم به شماست. منتظر میمونم که از سمت شما یه نشونی دریافت کنم تا بتونم مسیرم رو پیدا کنم...
التماس دعا
سلام بر صاحب آدینهها و سلام بر دوستان آدینهای؛
آدمهای مومن و مذهبی زیادی رو میشناسم که به خاطر علاقه و اعتقادشون به دین اسلام، توی شرایط فعلی جامعهی ما خیلی اذیت میشن.
بله. توی جامعهی اسلامی و شیعی ما، یه بچه شیعهی حزب اللهی مورد توهین قرار میگیره به این خاطر که به ولایت مطلقهی فقیه معتقده، رگ گردنش رو میزنن چون نمیتونه مزاحمت برای نوامیس رو تحمل کنه و نهی از منکر میکنه، کتک میخوره چون نمیتونه تحمل کنه که فالوده فروش سرشناس، وسط روزهای ماه مبارک رمضان، تو پیادهروهای منتهی به میدون ولیعصر بازارگرمی کنه و تو ملأ عام فالوده بده دست مردم. تو دانشگاه بهش ناسزا میگن چون نماز جماعت مسجد دانشگاه رو شرکت کرده، از جمع دوستانش طرد میشه چون نمیخواد توی مهمونیهای مختلط شرکت کنه.
اینا یه زمانی کابوس جوونهای مسلمون ایرانی بود، اما این روزا جزئی از واقعیت زندگیشونه. هر چقدرم سعی کنیم بدیهای رخنه کرده از فرهنگ غرب به لایههای اعتقادی مردم امروز ایران رو نادیده بگیریم، اما صفحهی حوادث روزنامهها که مملو از آمار فحشا و قتل و دزدی و دروغه رو نمیشه ندید. تازه نباید یادمون بره که چیزهایی که میخونیم و می شنویم و میبینیم، فقط بخش کوچیکی از رخدادهای همه روزهی کشور ماست.
منظور این نیست که به اصلاح و بهبود امید نداشته باشیم و خوبیها و زیباییها رو نبینیم و برای تغییر و مقاومت در مقابل دشمنای اسلام تلاش نکنیم. حرف اینه که چرا برای اعتقاداتمون که روز به روز داره ضعیفتر و کمرنگتر میشه وقت و انرژی صرف نمیکنیم؟ چرا کلام خداوند، قران دوست داشتنی، همیشه جزو نوترین و دست نخوردهترین کتابهای توی کتابخونهی ماست؟ چرا کلاس قرآن و سایر کلاسهای مذهبی و دینی، بعد از کلاس ژیمناستیک و زبان انگلیسی و سه تار و نقاشی، تو اولویت آخر انتخابهای ما برای آموزش و پرورش فرزندانمون قرار داره؟
البته باز هم این توضیح لازمه که گروه خاصی از مردم هستن که اعتقادشون با بدنهی عام جامعه متفاوته و هنوز نسبت به آموزههای دینی پایبند و معتقد هستن. اما چیزی که در بین عموم رایجه، فقط تظاهر به حفظ دین و بازی کردن نقش دیندارهاست.
اصلا چرا راه دور بریم. خود من یکی از عوام هستم. واقعا اونقدری که توی 10 سال اخیر زندگیم، برای کلاس زبان و گرفتن مدارک مختلف برای کسب کردن جایگاه شغلی بهتر وقت گذاشتهام، آیا همونقدر برای کسب دانش در خصوص دینم مطالعه کردم و برنامهریزی داشتهام؟ آیا میتونم با ادلهی محکم و منطقی و علمی، معصومیت امامان رو اثبات کنم؟ آیا میتونم حقانیت و عدم تحریف قران رو اثبات کنم؟ آیا میتونم زنده بودن امام زمان و حضور و ظهورش رو اثبات کنم؟ میتونم وقتی شبههای در خصوص نظریهی ولایت فقیه مطرح میشه درست پاسخ بدم و وقتی کسی بر علیه دفاع مقدس و تصمیمات حضرت امام (رحمه الله علیه) حرفی میزنه میتونم پاسخش رو اونطوری که شایستهی خون و حرمت شهداست بدم؟ آیا بلدم دلایل عقلی و نقلی برای حجاب و درستیش و راستیش بیارم؟
اگر نمیتونم، به این خاطره که دین توی برنامهی زندگی من جایی نداشته. مذهب شیعه، نسبی و ارثی بهم رسیده و منم کنکاش و مطالعهای در حقانیتش نداشتهام. چون تنبلم. چون حاضر نیستم برای کشف حقیقت تلاش کنم و چون راضیام به همین زندگی روزمرهی بدون شناخت و بدون تحلیل و بدون فکر. چون عادت کردهام به اینکه هر چیزی که رسانهها میگن درسته. چون میترسم از اینکه بخوام تو جایگاه دفاع از دین قرار بگیرم و مثلا شغلم رو به خاطرش از دست بدم یا بیناییم رو از دست بدم یا یه خراش کوچیک رو تنم بیفته.
اما آیا وقتی به زندگی خودم به عنوان یه بچه مسلمون شیعه نگاه میکنم، از خودم و از عملکردم در قبال دینم راضی هستم؟ آیا اینکه بشینم توی گوگل پلاس لینک بازنشر کنم و تو فیسبوک مطالب دینی لایک بزنم و توی آدینهها قربون صدقهی امام زمان (روحی فداه) برم، کافیه؟ آیا اسلام، شیعه، ایران، الآن فقط به حرف زدن و مطلب نوشتن نیاز داره؟ یا اینکه لازمه علاوه بر این اقدامات زبانی، یه کار عملی تأثیرگذار هم انجام بدم؟
آیا این که همه از من راضی باشن و هیچ کسی از دست من صدمه نبینه و از من نترسه و با همه زندگی مسالمت آمیز داشته باشم درسته؟ آیا دزدها و مفسدین و ظالمین و هتاکین، باید از دست من راحت باشن یا ناراحت؟ آیا باید باهاشون دوست باشم یا اینکه باید تمام قد مقابلشون بایستم و بهشون بفهمونم که نمیتونن از دست من خواب خوش داشته باشن و هر غلط و خبط و خطایی میخوان تو جامعهی اسلامی انجام بدن؟
آیا اگر ایمیلی که محتوای موهن به اسلام و قرآن و پیامبر و معصومین داره رو دریافت میکنم، فقط با نخوندنش تکلیفم انجام شده یا باید به فرستنده بفهمونم که بهش اجازه نمیدم این مطالب منتشر بشه و این افتراها و دروغها و توهینها بر علیه باورها و اعتقاداتم انجام بشه؟ آیا وظیفه ندارم از معصومیت حضرت علی (ع) و از مظلومیت حضرت فاطمه (س) و از حقانیت حضرت ولی عصر (عج) و از ولایت حضرت آیت الله خامنهای با جونم و خونم دفاع کنم؟
نمیدونم این چه تزلزل و سکون و بی تحرکی و عدم غیرتمندی و تعللیه که گریبانگیر من و امثال من شده. فقط میدونم که آدمها دو دستهان. یا حزب اللهی هستن و تو گروه خداوند قرار دارن، یا حزب اللهی نیستن و تو گروه مخالف و معاند و متضاد خداوند هستن. یعنی اینهایی که حزبالله رو مسخره میکنن و نفی میکنن، خودشون رو در گروه مخالف حزب خدا میدونن؟ یعنی اینها نمیفهمن که هر چیزی که با خدا نباشه ضد خداست؟ میدونم که من نمیخوام حزب اللهی نباشم و به اینکه بتونم تو حزب خداوند دوستان قرار داشته باشم برام بزرگترین افتخاره، هرچند لایقش نباشم، اما آرزو و خواستهام از خدا اینه که لیاقت حزباللهی بودن رو داشته باشم.
از امام زمان نازنینمون (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هم التماس دعا دارم برای اینکه راه راست رو به ما جوونها نشون بدن و با دعاهای خیرشون در حق ما، تفکر مثبت ما به حقانیت اسلام و شیعه و قرآن رو به یقین تبدیل کنن تا بتونیم اینقدر شجاع باشیم که در راه باورهامون خون بدیم و جونمون رو در راه اسلام و ایران فدا کنیم و در مقابل دشمنان این خاک و این باور، مقتدرانه بایستیم. چه دشمنان داخلی و چه دشمنان خارجی.
ان شا الله
قطعه گمشده از پر پرواز کم است
یازده بار شمردیم و یکی باز کم است
این هه آب که جاریست نه اقیانوس است
عرق شرم زمین است که سرباز کم است...
به مناسب این شب عزیز اعمال اربعین حسینی را پست خواهم کرد... ولی به خاطر زیاد بودن و طولانی شدن آن برای سهولت دسترسی و همچنین اجتناب از شوغ شدن پست آنرا به ادامه مطلب میافزاییم... لطفا به ادامه مطلب حتما سر بزنید...
زیارت اربعین به همراه ترجمه فارسی در ادامه مطلب
ادامه مطلب ...بسم الله؛
سلام آقا جونم؛
شما که دل خوشی از من ِ معلوم الحال ندارید آقا. اما من با پر رویی تمام، بازم اومدم اینجا براتون درد دل کنم. ان شا الله که موجب اتلاف وقت مولام نباشم ...
آقا جونم، امروز صبحی که سوار تاکسی بودم تو راه جلسهی چارقد، راننده رادیو رو روشن کرده بود و باعث شد من حرفای جالب یه آقای کارشناس (که خدا خیرش بده ان شا الله) رو در مورد دعا کردن بشنوم.
کارشناسه میگفت که ماها همش چیزای کوچیک از خدا میخوایم. با شوخی میگفت به جای چیزای مهم، نخود و لوبیای آشمون رو از خدا میخوایم. گفت البته خدا خودش فرموده که حتی نمک این آش رو هم از من بخواید ها، اما ماها فقط گیر کردیم تو این خواستههای ریز و درشت دنیایی و یادمون رفته که چیزای مهمتر و بزرگتری هم هست برای خواستن.
میگفت مادر نازنین شما، حضرت فاطمهی مطهره (سلام الله علیها و علی ابیها) هیچ وقت از خدا برای خودشون چیزی نمیخواستن. یه بار فرشتهی وحی، حضرت جبرئیل (سلام الله علیه) از سمت خداوند پیغام آوردن برای حضرت که خدا میفرمایند باید یه دعایی انجام بدی. حضرت زهرای مرضیه هم فرمودن: "وارزقنی النظر الی وجهک الکریم" ... حضرت حتما با خودشون فکر کردهان، حالا که قراره از خدا یه چیزی بخوام. چی بهتر از خود خدا ...
یه لحظه به این فکر کردم که همچین دعایی مابین دعاهای من تو اولویت چندم قرار داره؟
خیلی شرمنده شدم ...
هر آدمی، به میزان قد و قدر خودش دعا میکنه ... ای کاش لایق دعاهای بهتری بشم.
التماس دعا ...
به نام خدا...
سلام آقا مهدی جان.
گفتم بعد این همه در به دری و در خونهی هر کس و ناکسی رو زدن، بیام در خونهی خودتون...
ببخشید ما رو که همیشه غصههامونو براتون میاریم. بمیرم برای دل شما که درد همهی دلا رو میشنوه، اما هیچکس نمیدونه خودش کجا درد دل میگه... آخه قبر مادرتون رو فقط شما بلدید...
این روزا اونقدر میترسم بگم "اللهم عجل لولیک الفرج". استاد میگفتند اینا مثل همون نامههاییه که کوفیان برای امام حسین (علیهالسلام) نوشتند و آخرشم خودشون امام زمانشون رو کشتند. فهمیدید چرا ترسیدم؟ از خدا که پنهون نیست، از شما هم، میترسم مثل کوفیها هی نامه بفرستم "اللهم عجل لولیکالفرج"، بعد وقتی اومدید اونقدر نااهل و بیآمادگی باشم که با دست خودم آسیبی به شما بزنم... این درد و ترس منه این روزا... درمونش نمیدونم چیه اما.
از اون طرف وقتی میبینم اوضاع شیعههای امت شما، شده "عَظُمَالبَلاء" نمیتونم نگم "خدایا منجی رو بفرست! خدایا دیگه کم آوردیم، از دست هیچکس کاری بر نمیاد، مگه همونی که قولشو هزار سال پیش دادی!".
یعنی میشه یه روز آدم بشم...؟
آقا مهدی، کمکم کنید آدم بشم و روز قشنگی رو که کنار کعبه فریاد میزنید "أناالمَهدی"، ببینم...
برای جوونا دعا کنید آقای مهدی. ما داریم عقلمونو از دست میدیم. داریم میسپریمش به امواج ماهوارهای! ما داریم نابود میشیم... تو رو خدا دعامون کنید...
در پناه خدا...
آقا جانم، سلام؛
این روزها بهانه زیاده برای اینکه مزاحم شما بشم و مطلبی بنویسم و تقدیم کنم.
هم میشه از شهادت پدر بزرگوارتون مولا امام حسین (علیه السلام) گفت و هم میشه از شهامت عمهی آزادهتون بیبی زینب کبری (سلام الله علیها) نوشت.
این روزا میشه از بدحجابی بعضی از دختران ایرانی حرف زد. یا از بیغیرتی بعضی از پسران ایرانی.
خیلی راحت میشه باب حرف رو تو موضوع بینمازی جوونها باز کرد. یا در مورد غرق شدن ما آدمها توی زرق و برق دنیا میشه حسابی نامه رو طولانی کرد ...
آخ که چقدر حرف نگفته هست در مورد صهیونیسم و شیطانپرستی و فرقههای انحرافی و سست شدن پایههای باور آدمها به یکتایی خدا... آه که چقدر بغض فروخورده هست در مورد ایمیلهایی که هر روز بر ضد مقدسات اسلام و در توهین به معصومین، از سمت اطرافیان برای ما میاد ...
اصلا شاید بد نباشه از کمکاری و بیمسوولیتی برخی مسوولان کشور بگم، شایدم بهتر باشه از خطاها و اشتباهات و قصورات خودم بنویسم.
میتونم به خاطر مرحمتی که به حکومت اسلامی ما داشتید در رابطه با در اختیار گرفتن هواپیمای جاسوسی امریکا، ازتون تشکر کنم.
میتونم از اینکه مشت محکمی به دهان انگلیس زده شد و تونستیم این کفار رو از کشورمون بیرون کنیم و دستشون رو از خاک پاک ایران قطع کنیم براتون بنویسم.
میتونم چادر دختر ایرانی و شیعهی امروزی رو از نظر کارکرد تشبیه به علم و بیرق حضرت عباس بکنم یا تشبیه به شمشیر حضرت علی یا تشبیه به صدای رسای بیبی زینب...
خیلی حرفا میشه زد از اوضاع ایران و جهان. از وضع بشر. از دروغگویی و ریا و شرک دشمنای اسلام.
اما هر موقع که میخوام این حرفا رو با خودم مرور کنم، موضوعی توی ذهنم بهم تلنگر میزنه. نمیدونم استدلالم درسته یا نه. فقط میدونم که این فکر، خیلی وقته که ذهنمو درگیر کرده.
آقا جان، یه چیزی توی گوشم زمزمه میکنه که بنیان لشگر شما رو 313 نفر شیعهی واقعی تشکیل میدن. و شنیدهام که هر وقت شرایط برای ظهور مناسب باشه، شما به فرمان خدا، حجاب از روی چهرهی درخشانتر از ماهتون بر میدارید و نور رخسار شما رهسپار دلهای شیعیان میشه و جهان رو فراگیر میکنه.
و اینکه الآن شرایط حضور و ظهور فراهم نیست، یعنی هنوز 313 فرمانده که لیاقت خدمت به شما رو داشته باشن، توی این 7.5 میلیارد جمعیت کرهی زمین پیدا نمیشه. یعنی 313 تا یار خبره و توانمند و شجاع و مومن و خداترس و مهدیدوست، که شما بتونید بهشون اعتماد کنید و مایهی رضایت شما باشن در بین پیروان شما حضور ندارن.
نمیدونم این تفکرم چقدر درست یا غلط باشه. چقدر خام یا پخته باشه.
اما باعث میشه بیشتر از قبل به مظلومیت و غربت شما آگاه بشم و به بزرگی و عظمت روح شما پی ببرم و بیشتر به این فکر کنم که چقدر فاصله دارم با اون 313 نفر و چطور میشه این فاصله رو کم کرد ...
التماس دعا دارم آقا جان...
برای ما از خدا بخواید که به عقلمون برکت بده و به نگاهمون بصیرت ...
در پناه حق