. . . آدیـــنه ها . . .

... ای مـفـخـر آدیــنـه‌ام ... مـن عـاشـق دیـریـنـه‌ام ...

. . . آدیـــنه ها . . .

... ای مـفـخـر آدیــنـه‌ام ... مـن عـاشـق دیـریـنـه‌ام ...

مختصر، مفید!

به نام خدا... 

سلام. ایام عزاداری سرور شهیدان، حضرت اباعبدالله‌الحسین و یاران صدیق ایشان را خدمت حضرت صاحب‌الزمان (عجل‌الله تعالی فرجه‌الشریف) و دوستان آدینه‌ای تسلیت عرض می‌کنیم. 

امسال محرم، از گوشه و کنار کشورمان خبرهایی به گوش می‌رسد که خوشایند نیست. مثلاْ امام جماعت مسجدی بین دو نماز سخنرانی می‌کند و میان کلامش می‌گوید «امیر معاویه» یا «امیر یزید». بعضی‌ها می‌گویند برای حفظ وحدت میان مسلمان (شیعه و سنی) به این تبار نفرین‌شده لعن و نفرین نفرستید!  

در جواب این «بعضی‌ها» باید گفت: بله! نباید به مقدسات برادران دینی‌مان توهین کنیم. اما معاویه و یزید برای هیچ گروه و فرقه‌ای از مسلمانان مقدس نیستند، بلکه در جای‌جای کتب تاریخی اسلام (از جمله وسائل‌الشیعه، صحیح بخاری و...) به این نکته اشاره شده که خاندان بنی‌امیه همواره نزد پیامبر منفور بوده‌اند و به طرق و بهانه‌های مختلف مورد لعن و نفرین ایشان قرار گرفته‌اند و نیز در همان کتب به دفعات، از بدنامی آنها در بین مردم و رذایل اخلاقی این تبار ملعون صحبت به میان آمده است.  

طرح تبرئه و مقدس‌نمایی بنی‌امیه (به خصوص معاویه و یزید)، توسط وهابیت شروع شده و بعضی ناآگاهانه به آن دامن می‌زنند. پس نباید ساده‌لوحانه و از ترس تفرقه، لعن و نفرین این تبار گمراه، ترک شود که اعلام برائت از این ظالمان، ساده‌ترین درس زیارت عاشورا است.  

حکیم سنایی، شاعر نامی قرن پنجم (و اوایل قرن ششم) که از افتخارات جهان اسلام و اهل تسنن است، می‌گوید:  

داستان پسر هند مگر نشنیدی؟  


که از او و سه کس او به پیمبر چه رسید؟ 
 

پدر او لب و دندان پیمبر بشکست 
 

مادر او جگر عم پیمبر بمکید 
 

خود به ناحق، حق داماد پیمبر بگرفت 
 

پسر او سر فرزند پیمبر ببرید 
 

بر چنین قوم چرا لعنت و نفرین نکنم؟ 
 

لَعَن‌اللهُ یَزیداً و عَلی آلِ یَزید! 

دوستان آدینه‌ای! «امیر یزید و امیر معاویه»، رؤیای فرقه‌ی گمراه وهابیت است که به یاری یار آدینه‌ای‌مان و به دست جوانان مسلمان آشوب خواهد شد. شجره‌ی ملعونه‌ی بنی‌امیه از جنایات کثیفش تبرئه نخواهد شد تا زمانی که به دست منتقم آل علی (عجل‌الله تعالی فرجه‌الشریف) و در زمان رجعت، طعم تازیانه‌های آتشین را بچشد.  

السلام علیک یا اباعبدالله‌الحسین (ع)

پ.ن: به محض آماده شدن مقاله، به همراه اسناد از کتب معتبر، لینک مقاله درج و اطلاع‌رسانی خواهد شد.

به امید ظهور دولت دوست... 

در پناه خدا.

جنبش مصاف

به نام خدا...

سلام به دوستان عزیز.

از راه رسیدن محرم رو به همه‌ی دوستان خوب آدینه‌ای تسلیت عرض می‌کنم و امیدوارم همگی لایق عزاداری اون بزرگواران باشیم و به بهترین شکل عزاداری کنیم...

آدینه‌ی این هفته میخوام یه سایت معرفی کنم. در این سایت میتونید علاوه بر مطالعه‌ی مقالاتی در مورد دشمن‌شناسی و آخرالزمان، و همین‌طور اخبار مربوط به همین موارد، از زمان و مکان سخنرانی‌های استاد رائفی‌پور گرامی هم مطلع بشید و انشاالله شرکت کنید.

به امید ظهور دولت دوست...

در پناه خدا...

آدینه با علی (ع)

به نام خدا... 

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) فرمود: اختیار کردم از کتاب آسمانی دوازده آیه را و نظر می‌کنم به آن‌ها هر روز سه مرتبه...:
۱. بترس از سلطنت من همیشه.
۲. نترس از فوت رزق هرگز.
۳. انس مگیر با احدی غیر از من.
۴. به حقّ خودم من تو را دوست می‌دارم، تو هم مرا دوست بدار.
۵. ایمن از غضب من مباش.
۶. تمام اشیاء را به جهت تو خلق کردم، تو را برای خودم، از من مگریز.
۷. تو را خلق کردم از نطفه‌ی گندیده، عاجز نبودم، پس چگونه از رزق تو عاجز هستم.
۸. دشمنی می‌کنی با من به جهت نفس خبیثت، چرا با خواهش دلت دشمنی نمی‌کنی به جهت من؟
۹. تو واجبات مرا به جای آر، من رزق تو را می‌رسانم.
۱۰. همه کس تو را برای خود می‌خواهند، و من تو را برای خودت می‌خواهم.
۱۱. تو رزق فردا را نخواه، چنان‌چه من عمل فردا را از تو نمی‌خواهم.
۱۲. اگر راضی شدی به قسمت من، آسوده و راحتی، و اگر راضی نشدی، متّصل در دنیا سرگردانی و به آرزوی خود نمی‌رسی مگر به آن‌چه قسمت توست و بالنتیجه‌ی مذموم در نزد منی.
امام علی علیه‌السلام: هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که مریض شود مگر این‌که ما نیز غمگین و ناراحت می‌شویم، او دعا نمی‌کند مگر این‌که ما برای او آمین می‌گوییم، او خاموش نمی‌شود مگر این‌که ما برای او دعا می‌کنیم. هیچ مرد و زن مؤمنی در شرق و غرب عالم نیست مگر این‌که ما با او هستیم... 

در پناه خدا...

دلیل غیبت حضرت

می شود روشنی چشم من از راه برسد ؟ 
  انتظار من از امروز ،
  به آخر برسد؟
در کویری که پر از
  سوز و پر از تشنگی ست؛
می شود شبنمی
  از آیه کوثر برسد؟

 

در نامه مبارک حضرت ولى عصر(ع) به شیخ مفید، علت غیبت و طولانى شدن آن چنین آمده است: فما یحسبنا عَنهُم الا ، ما یتصل بنا مما نکرهه ولا نوثره منهم (1) باید بدانند که جز برخى رفتارهاى ناشایسته آنان که ناخوشایند ما است و ما آن عملکرد را زیبنده شیعیان نمى دانیم، عامل دیگرى ما را از آنان دور نمى دارد.

حقیقت این است که انبوهى از روایات به صراحت، بیان گر این است که تمام اعمال ما، در عصر هر امام و پیشوایى از پیشوایان معصوم در هفته دوبار، در روزهاى دوشنبه و پنج شنبه به امام راستین جامعه ارائه مى شود از این رو طبیعى است که امام نمى پسندد که شیعه او به راه انحراف و اشتباه وگناه آلوده شود و همین آلودگى به گناه است که توفیق تشرف را از آنان سلب و آنان را از افتخار دیدار محروم مى سازد.

در همان نامه حضرت به شیخ مفید آمده است که اگر پیروان و شیعیان ما- که خدا آنان را در فرمانبردارى خویش توفیق ارزانى شان دارد- به راستى در راه وفاى به عهد و پیمانى که بر دوش دارند، همدل و یک صدا بودند، هرگز سعادت دیدار ما از آنان به تأخیر نمى افتاد .

به راستى او غیبت نکرده است، ما غفلت کرد ه ایم . هر چه هست از ماست و باید علَت غیبت را در خویش و رفتارمان جست و جوکنیم.انصاف نیست که ظهور مولای ما به خاطر اعمالمان به تاخیر بیافتد.

در نامه مبارک حضرت ولى عصر(ع) به شیخ مفید، علت غیبت و طولانى شدن آن چنین آمده است: فما یحسبنا عَنهُم الا ، ما یتصل بنا مما نکرهه ولا نوثره منهم (1) باید بدانند که جز برخى رفتارهاى ناشایسته آنان که ناخوشایند ما است و ما آن عملکرد را زیبنده شیعیان نمى دانیم، عامل دیگرى ما را از آنان دور نمى دارد.

حقیقت این است که انبوهى از روایات به صراحت، بیان گر این است که تمام اعمال ما، در عصر هر امام و پیشوایى از پیشوایان معصوم در هفته دوبار، در روزهاى دوشنبه و پنج شنبه به امام راستین جامعه ارائه مى شود از این رو طبیعى است که امام نمى پسندد که شیعه او به راه انحراف و اشتباه وگناه آلوده شود و همین آلودگى به گناه است که توفیق تشرف را از آنان سلب و آنان را از افتخار دیدار محروم مى سازد.

در همان نامه حضرت به شیخ مفید آمده است که اگر پیروان و شیعیان ما- که خدا آنان را در فرمانبردارى خویش توفیق ارزانى شان دارد- به راستى در راه وفاى به عهد و پیمانى که بر دوش دارند، همدل و یک صدا بودند، هرگز سعادت دیدار ما از آنان به تأخیر نمى افتاد .

به راستى او غیبت نکرده است، ما غفلت کرد ه ایم . هر چه هست از ماست و باید علَت غیبت را در خویش و رفتارمان جست و جوکنیم.انصاف نیست که ظهور مولای ما به خاطر اعمالمان به تاخیر بیافتد.
 

 

برگرفته از www.montazeranevaliasr-aj.com 

ربنای تازه

به نام خدا... 

دلا تا باغ سنگی، در تو فروردین نخواهد شد
به روز مرگ، شعرت، سوره‌ی یاسین نخواهد شد

فریبت می‌دهند این فصل‌ها، تقویم‌ها، گل‌ها
از اسفند شما پیداست، فروردین نخواهد شد

مگر در جستجوی ربّنای تازه‌ای باشیم
وگر نه صد دعا زین‌دست، یک نفرین نخواهد شد

مترسانیدمان از مرگ، ما پیغمبر مرگیم
خدا با ما که دلتنگیم، سرسنگین نخواهد شد

به مشتاقان آن شمشیر سرخ شعله ور در باد
بگو تا انتظار این است، اسبی زین نخواهد شد

علیرضا قزوه 

به سایت www.anti666.ir سر بزنید و از فایل‌های صوتی و ویدئویی بسیار جذابش استفاده کنید. البته اسپیکرها رو هم روشن کنید تا شعر بالا رو با صدای استاد رائفی‌پور بشنوید. 

به امید ظهور دولت دوست...

دیشب بغضی نشکست

به نام خدا...


جـمـعــه‎هـا طـبـع مـن احــســاس تـغزل دارد

نـاخـودآگـاه بـه سـمـت تـو تـمایل دارد

بـی تـو چـنـدیـسـت کـه در کـار زمیـن حـیرانم

مـانـده‎ام بـی تـو چرا باغچه‎ام گل دارد

شـایـد ایـن بـاغـچـه ده قـرن بـه استـقـبـالــت

فـرش گـسترده و در دست گلایل دارد

تـا بـه کـی یـکسـره یـکریـز نباشی شب و روز

مـاه، مـخـفـی شدنـش نیز تعادل دارد

کودکی فـال فروش است و به عشقت هر روز

می‎خـرم از پـسرک هـر چـه تفال دارد

یـازده پــله زمــیــن رفــت بـــه سـمت ملکـوت

یک قدم مانده زمین شوق تکامل دارد


به امید ظهور دولت دوست...

در پناه خدا...

خصوصی (فقط بین من و آقا جونم)

سلام آقا جانم؛


نیم ساعته که پشت سیستم نشسته‌ام و خیره شده‌ام به باکسی که باید توش برای شما بنویسم؛ منتظرم کلمات سرریز کنن از قلبم و صفر و یک بشن و بریزن تو صفحه‌ی مانیتور. همش می‌گم باید قشنگ حرف بزنم. باید عبارتهای قلمبه و سلمبه بگم. باید یه جوری بنویسم که همه وقتی می‌خوننش کیف کنن از این همه آرایه‌های ادبی که لابه‌لای جملات این متن قایم شده. 


ولی هر چی بیشتر فکر می‌کنم، هر چی بیشتر تو سفیدی این صفحه‌ی خالی عمیق می‌شم، هیچ چیزی تایپ نمی‌شه. هیچ فرمانی از مغزم کوله‌بارش رو نمی‌بنده و راه نمی‌افته تا برسه به سرانگشتهام و این ده تا بند انگشتی رو که قراره سرباز سایبری امام زمانم باشن رو به حرکت در بیاره ... 


فکر کنم باید از فکر آرایه و ادبیات و هنر به خرج دادن توی نوشته صرف نظر کنم. با خودم قرارداد می کنم فقط بنویسم و با مولا و سرورم راحت باشم. از اولین چیزی هم که به ذهنم برسه می‌نویسم برای آقام. برامم مهم نیست که دیگران خوششون بیاد یا ازم ایراد بگیرن. 


اصلا اینا همه‌اش درد دل من با آقاجونمه. به کسی چه که من توی وقتی که از شما گرفته‌ام چه حرفایی می زنم. اومدم پیش آقام برای مشاوره و می‌خوام حرفای خصوصی بزنم. مگه کسی حق داره بهم بگه چی بگم و چی نگم؟ 


آقا جونم، حقیقت اینه که وقتی پرسپولیس و استقلال داشتن با هم بازی می‌کردن، همه‌اش به این فکر بودم که الآن شما کجایین و چیکار دارین می‌کنین. یا دارین از یه مستمندی دست‌گیری می‌کنید، یا دارید برای شفاعت ما دعا می‌کنید، یا دارید برای گره باز کردن از مشکلاتی که ما آدمها درست ‌کرده‌ایم برای خودمون، فکر می‌کنید و راه چاره پیدا می‌کنید برامون، یا دارید نماز می خونین و قرآن قرائت می کنید.


نمی‌دونم. فقط می‌دونم که از شما خیلی کم می‌دونم. نه فقط من ها، خیلی از ما جوونها همینطوری هستیم. اصلا از شما برامون خیلی کم گفته‌ان. اینقدر که بیشتر وقتا یادمون نیست که شما هستید، الحمدلله زنده هستید و دارید مدیریت می‌کنید زندگی شیعه‌های واقعی رو. 


بالاخره شما امام و پیشوای ما هستید. اگر مشکلی برامون پیش بیاد شما باید کمکمون کنید توی حلش، اگر با هم بحث‌مون شد، شما باید قضاوت کنید بینمون، اگر جنگی شد،‌ شما باید رهبری ما رو بکنید و راهنمامون باشید. اگر مسأله شرعی داشتیم، شما باید راهنمایی‌مون کنید. اگر چیزی می‌خوایم و نیازی داریم، شما باید کمک‌مون کنید برای به دست آوردن خواسته‌هامون. اینا همه‌اش حقوق ما مردم هستش که بنا به گفته پدر بزرگوارتون، حضرت امام علی (ع) به گردن حاکم و مولای شیعیانه.


شما هم الآن مشغول همین کارها هستید. اما ما نمی‌تونیم و نمی‌خوایم که بتونیم حضور شما و مدیریت شما رو درک کنیم. نمی‌تونیم بفهمیم که بنا به شرایط امروز، شما مستقیم با ما در ارتباط نیستید و به جای خودتون، نماینده‌هاتون رو بالای سر ما گذاشتید که مراقبمون باشن. عقلمون نمی‌رسه که مولامون زنده است، داره برامون تلاش می‌کنه و کارهامون رو پیش می‌بره. نمی‌فهمیم که هر روز شما، به حل و فصل مشکلات ما داره می‌گذره. متوجه نیستیم که ولایت، ادامه راه امامت هستش. یادمون رفته که فقاهت و مرجعیت، وظیفه داره پل بین ما و شما باشه.


تا مشکلی پیدا می‌کنیم، به جای اینکه سراغ نماینده‌های شما بریم و ازشون کمک بخوایم، شروع می‌کنیم غر زدن به خدا. شروع می‌کنیم به ذکر نا امیدی خوندن. یا می‌افتیم دنبال این دکتر و اون دکتر برای اینکه برامون قرص اعصاب تجویز کنن. اصلا لعنت به این همه قرص که باعث شدن یادمون بره راه حل مشکلای روحی ما شما هستید نه مواد شیمیایی. 


آقا، درگیری ذهنی زیاد دارم. متعجبم از اینکه چرا تمام زندگی ما شده چشم و هم‌چشمی. بیشتر ساعات روزهامون به این می‌گذره که از این، حرف ببریم برای اون و از اون، حرف بیاریم برای این. غیبت کنیم، تهمت بزنیم، زیرآب اطرافیانمون رو بزنیم. در مورد دیگران قضاوت کنیم. حق دیگران رو بخوریم و پامال کنیم. به داشته‌های مردم حسودی کنیم. اه اه اه.


نمی‌گم خودم اینطوری نیستم ها. آقا از شما چه پنهون، شما که خودتون می‌دونید شرایطمو. دیگه فکر کنم اینجا لازم نیست بگم چقدر درب و داغونم. چون اونی که ستارالعیوبه اگر نمیخواد بنده رسوا بشه، چرا خود بنده تلاش کنه برای رسوا کردن خودش. بگذرم از این حرفا که شما باید برای باقی شیعه‌هاتون هم وقت بذارید و من فرصت زیادی برام نمونده. منظور اینکه خودم از همه مشکلاتم بیشتره اما به جون خودم دوست دارم عوض بشم. دوست دارم خوب بشم. بشم اونی که شما می خواید. بشم اونی که خدا دوست داره. ولی نمی‌تونم...


نمی تونم بفهمم راه حل خلاصی از این مشکلات روزمره و بدرفتاری‌های هر روزه‌ام و بی اخلاقی‌هایی که گریبانگیر من هستن چیه. نمی دونم چه جوری می تونم از چشم و هم‌چشمی و حسادت و ریا و کینه و دروغ و هوس‌رانی و ظلم و حق‌خوری از مردم و ... نجات پیدا کنم. آقای عزیزم، از شما می‌خوام راهنماییم کنید. می خوام کمکم کنید اونجوری باشم که شما و خدا می خواید. خواهش می کنم. من دوست دارم آدم باشم. دوست دارم یه بچه شیعه درست و حسابی باشم. اما نمی دونم چه جوری. فقط شما هستید که می تونید راهنماییم کنید.


آقا، الآن می خوام برم قرآن رو باز کنم و یه صفحه رو بخونم. شما رو به عصمت مادرتون، حضرت خانم فاطمه مطهره (س) قسم می‌دم که راهکار آدم شدن رو بهم توی این صفحه نشون بدید ... شما رو قسم می‌دم به مظلومیت پدرتون که کمکم کنید راهم رو توی این صفحه قرآن پیدا کنم... مرسی ازتون.


براتون از خدا سلامتی و تعجیل در ظهورتون رو می خوام آقا جان.


التماس دعا.



پ.ن:

قرآن مجید رو باز کردم و صفحه 264 اومد که در قرآن با رسم‌الخط عثمان‌طه، سوره‌ی حجر، آیات 32 تا 51 می‌شه. 




ما کدومیم؟

به نام او...

    تو را من چشم در راهم .

    تو را من چشم در راهم !

    تو را من چشم در راهم ...

    تو را من چشم در راهم ؟

    ... تو را من چشم در راهم .

    ... تو را من چشم در راهم !

    ... تو را من چشم در راهم ؟

    ... تو را من چشم در راهم ...

به یاد او...