آقای من سلام؛
آقا جون سال نوتون مبارک باشه. تو رو به خدا ما جوونای ایرونی رو توی لحظهی سال تحویل فراموش نکنید ها.
یه ساله که منتظریم این روز بیاد، دوباره دعای شما شامل حال ما بشه و به خاطر اجابت دعای شما، برکت از زمین و آسمون بریزه تو زندگیمون.
خسته شدیم از به دوش کشیدن این کوله بار گناه یکساله، شما رو به غربت خاک مادرتون، خانم فاطمهی مطهره قسم میدم، شفاعت ما رو بکنید تا اگه عمرمون به دنیا باقی نبود، این توشهی پوسیده و به درد نخور رو با خودمون نبریم اونور.
اینجور موقعها آدم اگه دست خالی بره بهتر از اینه که با خودش کارنامهی پر از گناه ببره.
اگرم که قراره تا سال بعد و دیدن لحظهی سال تحویل 1389 اجازهی قدم زدن تو دنیا رو داشته باشیم، لااقل با دعای شما، خوب و سالم و پاک زندگی میکنیم.
این روزا بعضیها پول میخوان، بعضیها دنبال شریک زندگیشون هستن، بعضیها دنبال نمره و بعضیهای دیگه دنبال مقام، بعضیها در پی سلامتی و بعضیها دنبال کار هستن. اما لطفاً شما به حرفشون گوش نکنید، از خدا براشون مصلحتشون رو بخواید و آرزو کنید که خدا مصلحت اون افراد رو توی منفعتشون ببینه و اون چیزی رو که خودشون آرزو دارن به مصلحتشون مبدل کنه ... این بهترین دعاییه که شما ممکنه در حق یه نفر داشته باشید.
خب، دیگه زیاد پرچونگی نکنم، میدونم این روزا سرتون شلوغه و باید پای حرفای میلیونها ایرونی بشینید. خدا قوّت !
منم از خدا برای شما سلامتی و برای امّت شما سربلندی میخوام.
امیدوارم اونقدری زود ظهور بکنید که بتونم توی خونهی خودم از شما پذیرایی کنم ...
خدا حافظ و نگهدار شما باشه آقا جون.
به نام خداوند جانآفرین...
نگارا چون دلم پر خون پسندی
به دیده رودی از سیحون پسندی
بزن تیری ز مژگان بر دل ِ زار
که دل آرال و رخ جیحون پسندی
تو همچون جان ِ شیرین در وجودی
چه آسان دل ز جان ما ربودی
شده جان، بیدل و مجنون و تنها
چه میشد گر دل و جان میربودی
(تات طالقانی)
این هم از آخرین آدینهی امسال... تا کی برسد نگار ما...
خدانگهدار...
« به نام خدا »
السّلام علیکَ یا امام حسن عسگری (علیهالسّلام)
سلام بر امام معصومی که در حصار دشمن زندگی کرد و در حصار دشمن مظلومانه با زهر ستم به شهادت رسید، تا جایی که "عسگری" لقبشان شد...
تمام مدت عمر کوتاهشان در پادگانی به نام "سامرا" بین لشگر دشمن زندگی کردند، ایشان تنها امامی بودند که نتوانستند ظاهراً یک بار هم به حج بروند و در همین خفقان، وظایف و مسئولیت امامت را به دوش داشتند. ارتباط علنی ایشان با شیعیان امکان نداشت؛ زیرا همه را دستگیر میکردند، گاهی شخصی از شیعیان برای برقراری ارتباط و پرسش و پاسخ با امام به شکل روغنفروش در خانهها را میزد تا به خانهی امام می رسید و امام خود، در را باز میکردند تا با او ملاقات کنند. امام زمان (علیهالسّلام) هم در این شرایط به دنیا آمدند و در سن کودکی زمام امامت مسلمین را به دست باکفایت خود گرفتند. شهادت پدر بزرگوار امام (علیهالسّلام) را به ایشان تسلیت عرض میکنیم و برای سلامتی و فرج ایشان دعا میکنیم...
در پناه حق...
« به نام حضرت دوست »
هر سر موی تو را با دل ما کاری هست
این دلِ سوخته دلدادهی هر تاری هست
گریه از بهر وصالت چه کنم گر نکنم
خارج از جنّت عشق تو فقط ناری هست...
نگار من مرا محزون پسندد
بیابانگرد چون مجنون پسندد
به جانِ او به جان و دل پسندم
اگر دلبر دلم پرخون پسندد...
(تات طالقانی)
یا حق...
« به نام خداوند بخشنده ی مهربان »
نسیم ظهور
در آرزوی تو هستم همیشه نورانی
اسیر زلف تو ام پشت پرده میدانی
خیال خواب تو دیدن ز دیده میبارد
چو قطره محو تو گشتم همیشه نورانی
چنان به ناز نگاهت ندیده خو کردم
برای راز و نیازم تویی که می مانی
شمیم عطر تو در باغ لاله می پیچد
عزیز گم شده در کوچههای ظلمانی
نشستم به در انتظار یک رنگی
بدان امید که روزی گل برویانی
هزار پنجرهی آدینه باز و بسته شود
به گوش دل نرسد نغمههای عرفانی
ولی شنیدهام از قاصدی که میخواند
ز کوی کعبه برآید جمال نورانی
به عشق خال رخت حال ما پریشان است
فدا کنم دل و جان را بر این پریشانی
در انتظار ظهورت چنان پریشانم
که لحظه لحظه عمرم رود به حیرانی
به جز تو ای گل نرگس مرا خیالی نیست
به خاک پای تو سایم همیشه پیشانی
ضریح چشم سیاهت طواف هر شب من
صفای سعی مرا چشم بسته می دانی
دعای عهد تو را هر سحر وفا کردم
مگر به گوش من آید صدای روحانی
« قربانی »
یا حق ...