. . . آدیـــنه ها . . .

... ای مـفـخـر آدیــنـه‌ام ... مـن عـاشـق دیـریـنـه‌ام ...

. . . آدیـــنه ها . . .

... ای مـفـخـر آدیــنـه‌ام ... مـن عـاشـق دیـریـنـه‌ام ...

بی واسطه !

بسم الله الرحمن الرحیم

... اتصال و ارتباط به امام زمان ( علیه السلام ) احتیاج به واسطه ندارد تا کسی به این عنوان

مردم را به سوی خود بخواند و کرامات خود را به رخ آنها بکشد . نقش عالِم همانا روشن کردن

نور محبت و ولایت امام عصر ( علیه السلام ) است در دل های کسانی که از ولی نعمت

خویش غافل شده و سرگردان و حیران به دنبال پناهگاه می گردند و به این در و آن در می

زنند . یاد امام ( علیه السلام ) و بیان معارف علمی ایشان ، این نور را در دل آنها می افروزد و

سپس راه را به پای خود و با جذبه ی خود حضرت طی می کنند . دفع شبهات و رفع موانع ،

به عهده ی علما و دانشمندان است ، ولی برقرار کردن اتصال و تسخیر دل ها کار خود امام (

علیه السلام ) است . دانشوران حقیقی باید این خصوصیات را در خود پیاده کنند و به آن

افتخار نمایند ؛ که در این صورت آنها نزد خدا بهترین ها هستند .
عالم زمان غیبت نباید مردم را به سوی خود بخواند و به ارادت ورزی به ساحت خویش دعوت

کند ! بلکه باید به منزله ی پله ای باشد که دوستداران امام ( علیه السلام ) از روی آن رد

شده و به سر منزل مقصود که همانا ولایت و معرفت آن حضرت است ، نایل شوند ... 

( از کتاب معرفت امام عصر علیه السلام ) 

 

جمکران ... 

... یا حق ...

دوران پس از امام (ع)

قرآن می فرماید: "هر نفسی مرگ را می چشد". [1]طبق این آیه که بیان کننده سنت الاهی در باره همه مخلوقات است، امام زمان (ع) نیز پس از برقراری عدالت جهانی و ایجاد حکومت جهانی از این دنیا می روند. اما آیا به مرگ طبیعی یا به شهادت؟ از دسته‌ای روایات استفاده می‌شود که آن حضرت به مرگ طبیعی از دنیا می‌رود. روایات زیر از آن جمله‌اند:
1. ام سلمه از پیامبر خدا (ص) چنین نقل می‌کند:
مهدی از خاندان من و از فرزندان فاطمه است.... او در میان مردم به سنت پیامبرشان عمل می‌کند، پس هفت سال درنگ می‌کند و آن گاه از دنیا می‌رود و مسلمانان بر او نماز می‌گزارند.[2]

2. در روایتی که در تفسیر آیه شریفه: "ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیهِم"‏[3]؛ پس از [چندی] دوباره شما را بر آنان چیره می‌کنیم، از امام صادق (ع) نقل شده چنین آمده است:
[منظور] خروج [امام] حسین(ع) با هفتاد تن از یارانش [در زمان رجعت است] در حالی که کلاه‌خودهای زرینی که دو رو دارد بر سر دارند و اعلام کنندگانی به مردم برسانند: این حسین است که خارج شده است، تا آن جا که مؤمنان هیچ شک و تردید درباره او نکنند و بدانند که او دجّال و شیطان نیست، و او است حجّت قائم [به حق] در میان شما و چون معرفت به این که آن حضرت همان حسین (ع) است در دل‌های شیعیان استقرار یافت، حضرت حجّت را مرگ فرا می‌رسد و کسی که آن جناب را غسل می‌دهد و کفن و حنوط می‌کند و به خاک می‌سپارد همان حسین [بن علی](ع) خواهد بود. جز وصی و امام هیچ کس متصدّی [کار کفن و دفن] وصی نشود.[4]

3. در روایت دیگری نیز امام صادق (ع) در پاسخ به این پرسش که اولین کسی که به دنیا رجعت خواهد کرد چه کسی است می‌فرماید: [امام] حسین (ع) در پی قائم (ع) خروج می‌کند... حسین (ع) به همراه آن گروه از یارانش که با او به شهادت رسیدند، به پیش می‌آید در حالی که هفتاد پیامبر او را همراهی می‌کنند، آن گونه که به همراهی موسی بن عمران فرستاده شدند. قائم (ع) انگشتر خود را به او واگذار می‌کند. پس حسین (ع) نخستین کسی است که عهده‌دار غسل و کفن و حنوط آن حضرت می‌شود و ایشان را در قبر خود قرار می‌دهد.[5]
از دسته ا‌ی دیگری از روایات استفاده می‌شود که آن حضرت به شهادت خواهند رسید:
1. از امام حسن مجتبی (ع) روایت شده است: "به خدا سوگند، پیامبر خدا با ما پیمان بسته است که این امر [امامت] را دوازده‌ تن امام از فرزندان علی و فاطمه به دست خواهند گرفت و هیچ کدام از ما نیست، مگر این که مسموم یا کشته می‌شود".[6]
2. امام صادق (ع) نیز در این باره می‌فرماید: "به خدا قسم هیچ‌یک از ما نیست، مگر این که کشته شده و به شهادت می‌رسد.[7]
3. از امام رضا (ع) نیز مشابه همین تعبیر، روایت شده است.[8]
 

[1] . آل عمران، 185.
[2] علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 51، ص 104، ح 39.
[3] اسراء، 6.
[4] کلینی، الکافی، ج 8، ص 250، همچنین ر. ک: بحارالانوار، ج 53، ص 94، ح 103.
[5] بحارالانوار، ج 53، ص 103، ح 130.
[6] بحارالانوار، ج 27، ص 217، ح 19.
[7] همان، ص 209، ح 7.
[8] همان، ص 214، ح 16. 


برگرفته از شب هجران

نگرانی ...

* بسم الله السلام *

نگرانی از بی دینی در زمان غیبت

توجه داشتن به این واقعیت که مومنان در زمان غیبت در حال غرق شدن در دریای فساد و تباهی هستند ، می تواند برای انسان بسیار مفید باشد . اگر انسان درد را بشناسد ، به دنبال داروی آن می رود . کسی که احساس دردی نکند ، دنبال معالجه هم نمی رود .

متاسفانه در زمان غیبت امام ( علیه السلام ) بسیاری از اهل ایمان ، اصلا شرایط حساس و خطرناک خود را درک نمی کنند و با خیال راحت و بدون دغدغه در کشتی ای نشسته اند که از هر طرف مورد هجوم امواج خطرناک قرار گرفته و هر لحظه احتمال شکستن و خرد شدن آن وجود دارد . تنها کسانی که می دانند بیرون چه خبر است و نبست به طوفانی بودن دریا و سست بودن بدنه ی کشتی آگاه هستند ، نگرانی دارند . دیگران با خاطر آسوده در کشتی آرمیده اند و به انجام کارهای عادی خود مشغول هستند !

در زمان غیبت بسیار کم هستند افرادی که خطرات زمانه را درک می کنند و اوضاع بحرانی آن را تشخیص می دهند . وظیفه ی این افراد توجه دادن به دیگران و هشدار دادن به آنهاست ، تا آنها هم به فکر افتاده و لا اقل نصف آن مقدار که نگران دنیای خود هستند ، به فکر دین خود باشند و نسبت به حفظ آن بی تفاوت و لا ابالی نباشند .

وقتی انسان حساسیت زمان غیبت و سختی دینداری در آن را فهمید ، آن گاه از جان و دل دعا می کند و به درگاه پروردگار دست نیاز بلند می کند و به ذیل عنایات ائمه ( علیهم السلام ) متوسل می شود تا او را از این وضعیت بحرانی نجات دهند و سالم به ساحل نجات و سعادت برسانند .

پس به طور خلاصه ما باید باور داشته باشیم که اگر قلبا به خدا و پیامبر ( صلی الله و علیه و آله و سلم ) و امام ( علیه السلام ) معتقد بوده و در این اعتقاد ثبات و پایداری داشته ایم ، جز به لطف پروردگار و فضل الهی نبوده است و هرگز نباید این نعمت را به خود منتسب بدانیم .

اگر درست بیندیشیم ، هر قدر بر الطاف الهی نسبت به ما افزوده شود ، عدم استحقاق خود را نسبت به آنها بیشتر و عمیق تر وجدان می کنیم و به پیشگاه الهی خالصانه تر و با سوز بیشتر دعا و تضرع می کنیم . آری ؛ انسان هر چه در مسیر هدایت جلوتر رود و پیشرفت نماید ، به دستگیری بیشتری احتیاج دارد و باید به موازات ترقی در مسیر هدایت ، توسل خود را به ابواب هدایت الهی بیشتر کند و از اعماق دل بخواند :

" خدایا ! مرا به مرگ جاهلی نمیران . و قلب مرا پس از آنکه هدایتم کرده ای ، منحرف مگردان . " ( 1 )

قلب انسان که محل نزول هدایت الهی است ، به دست خدا زیر و رو می شود و اختیارش با انسان نیست . و دست خدا همانا وجود مقدس پیامبر ( صلی الله و علیه و آله و سلم ) و اهل بیت گرامی ایشان هستند . لذا باید به آنها متوسل بود و از خدا طلب هدایت کرد .

1 ) قسمتی است از دعای وارد بعد از نماز عصر روز جمعه ، منقول از نائب اول امام زمان ( علیه السلام ) در مجال الاسبوع فصل 47 ص 315 و کمال الدین ، باب 45 ، ح 43 .

از کتاب معرفت امام عصر ( علیه السلام )

یا حق ...

فراموشی !!


« بسم الله الرحمن الرحیم » 

مردن یاد امام ( علیه السلام ) در زمان غیبت

امتحان غیبت کار را به جایی می رساند که اکثر کسانی که معتقد به امامت امام غایب هستند ، از عقیده ی خود بر می گردند و دیگر چندان اسمی از احضرت نمی برند و یادی هم از آن بزرگوار نمی کنند .

صَقر بن اب دُلـَف می گوید : " از ابو جعفر محمد بن علی « امام جواد » ( علیه السلام ) شنیدم که می فرمایند : امام بعد از من پسرم علی است . امر او امر من ، و سخن او سخن من ، و اطاعت از او اطاعت از من است . و امام پس از او پسرش حسن است . امر او امر پدرش ، و سخن او سخن پدرش ، و اطاعت از او اطاعت از پدرش می باشد .
سپس حضرت سکوت فرمودند . عرض کردم : ای پسر رسول خدا ! پس امام بعد از حسن کیست ؟ حضرت ( علیه السلام ) گریه ی شدیدی کردند ، سپس فرمودند : بعد از حسن ، پسرش ، قائم به حق است که انتظار ( ظهورش ) می رود .
عرضه داشتم : ای پسر رسول خدا ، پرا ایشان « قائم » نامیده شده اند ؟ فرمودند : چون او زمانی قیام می کند که یادش مرده است و اکثر معتقدان به امامت وی ، از عقیده ی خود باز گشته اند . " ( 1 )

آری ؛ آن قدر بی وفایی و قدر ناشناسی نسبت به امام زنده در زمان غیبت زیاد می شود که نام و یاد ایشان در جامعه می میرد و اکثر شیعیانش آن اعتقادی را که باید به امامت ایشان داشته باشند ، از دست می دهند . 

1 ) کمال الدین ، باب 36 ، ح 3 .

از کتاب معرفت امام عصر ( علیه السلام )  


غزل غم  

در دل خود کشیده ام نقش جمال یار را
پیشه ی خود نموده ام حالت انتظار را
ریخته دام و دانه شه ، از خط و خال خویشتن
صید نموده مرغ دل ، برده از او قرار را
سوزم و سازم از غمش ، روز و شبان به خون دل
تا که مگر ببینم آن طره ی مشک بار را
دولت وصل او اگر یک شبی آیدم به کف
شرح فراق کی توان داد یک از هزار را
چشم امید دوختن ، بر ره وصل تا به کی
برده شرار نار غم ، از کفم اختیار را
ای مه برج معدلت پرده ز چهره بر فکن
شو ز چشم عاشقان ، ز آب کرم غبار را
سوختگان خویش را کن نظر عنایتی
مرهمی از کرم بنه این دل داغدار را
حیران را به جلوه ای از رخ خویش مات کن
تا رهد از خودی خود ترک کند دیار را  

« علامه میرجهانی » 

مهدی جان ... 


یا حق ...