سلام آقا جان؛
مولای نازنینم، سرور حی و حاضر، حضرت نور،
نوروز برای من، روزی است که تو بیایی.
آن روز که زمین آراسته به گل نرگس و عطر یاس شود.
آن لحظه که سبزهها برای دیدن روی زیباتر از ماه تو، از زمین سر برآورند و غنچهها بشکفند از دیدن لبخند تو.
...
آقا جان، ای دوازدهمین بهار بشریت، ای چهاردهمین بهانهی خلقت،
سالهاست منتظر نوروزیم. منتظر بهار سبز ظهور.
منتظر توفیقی که سالها از ما سلب شده و لایق داشتنش نبودهابم.
والله که نوروز شمسی، تا تو نباشی برای ما روزی است همانند باقی روزهای بیتو.
بیا و بگذار روزمان نو شود و روزگارمان نوروز...
...
اللهم عجل لولیکالفرج
والعافیة و النصر
و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته
و المستشهدین بین یدیه
برحمتک یا ارحم الراحمین
سلام آقا جان؛
سال 1391 با همهی فرازها و فرودهایش، با تمام خوشیها و ناخوشیهایی که برایم داشت و با وجود شکستها و پیروزیهایی که کسب شد، سال خوبی برایم بود.
به لطف خدا حادثه و بیماری سختی برایم پیش نیامد. عزیزان خانوادهام، پدر و مادر و برادرم، سالم و شاداب بودند و ناخوشی مهمی و بزرگی را تجربه نکردند. اوضاع قلب پدرم خوب است و بابا نیازی به انجام اعمال مهم پزشکی پیدا نکرد.
اگرچه از لحاظ علمی، به جز قبولی در رشتهی MBA دانشگاه مجازی آن هم بدون ذرهای مطالعه و با رتبهی ناخوب 780، موفقیت مهمی کسب نکردم؛ اما خدا را شکر که مطالعات غیردرسی فراوانی داشتم و کتابهای زیادی خریدم و خواندم و هدیه دادم.
شاید در کارم، بهقدری که لازم بود کوشا نبودم؛ اما از خداوند متشکرم که وظایفی که بر عهدهام قرار گرفت را به خوبی انجام دادم و مدیرانم از من راضی بودند. الحمدلله که وظیفهای ناقص نماند و هیچ کار مهمی خراب نشد.
تمام سال، سعی کردم درآمدی حلال به دست آورم و حقی از کارفرمایان و کارپذیرانم ضایع نکنم. سعی کردم اتلاف وقت را به حداقل برسانم و اسراف عمر کمتری نسبت به سالهای قبل که با بازی تراوین و هجویاتی مشابه آن گذشت، داشته باشم.
بزرگترین هدفم این بود که حقی را پایمال نکنم و ظلمی به هیچ کس روا ندارم. البته، بود لحظاتی که با حرف یا عملم، دلهایی را شکاندم و خاطر افرادی را رنجانیدم. اما تا متوجه زشتی عملم شدم، با توکل به خدا از کسی که با زبان و عملم آزرده بودمش، عذرخواهی کردم.
سعی کردم برادری بهتر، فرزندی شایستهتر، کارمندی موفقتر، کارفرمایی عادلتر، دوستی دلپذیرتر و همراهی شنواتر و کمکحالتر باشم برای آنان که اطرافم بودند.
از خدا خواستم و خودم را مجبور کردم که کمتر گناه کنم؛ کمتر چشم بگردانم؛ کمتر جدل کنم؛کمتر خطا ازم سر زده و کمتر خودم را در موقعیت پشیمانی از اشتباه قرار دهم.
مولای خوبم، سال گذشته سعی کردم شما از من راضی باشید و رفتارهایم موجب ناراحتی شما نباشند. امیدوارم در این روزهای پایانی سال، شفاعتکننده و دعاگوی من در پیشگاه خداوند باشید.
به امید اینکه سال آینده، شیعهای سربلند باشم برای شما.
آخرین دعاهایم در سال 1391 اینهاست:
خدایا، ظهور مولا و سرور ما رو نزدیک بگردان و زمام حکومت اسلامی رو به دست پر برکت ایشون بسپار. به تمام مردم ایران، طاقت صبر بر مشکلات و به مسئولین، وجدان ِ بیدار عطا کن. حق مظلومین رو از ظالمین بگیر و شر افراد احمق و ظالم رو از سر مسلمانان کم کن. به مردم ایران سلامتی بده و بیمارانشون رو شفا عنایت کن. به جوانان کمک کن بتونن زندگیهاشون رو خوب بسازن و سر و سامون بگیرن و زیر بار مشکلات مختلف اقتصادی و رفاهی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و ...، دووم بیارن. سایهی بزرگترهامون رو بر سر ما حفظ کن و اونها رو سلامت بدار. دلهای مردم غمدیده و زجرکشیده و سختیپذیرفته رو شاد کن.
آمین
اى موعود الهى! اى سبزترین بهار موعود! بیا و با کلامت به راه نورمان بخوان که آن چه تو بدان بخوانى، سعادت است ورستگارى...
"اللهم عجل لولیک الفرج"
به نام خدا...
امام علی (علیهالسلام) میفرماید: هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که مریض شود مگر این که ما نیز غمگین و ناراحت میشویم، او دعا نمیکند مگر این که ما برای او آمین میگوییم، او خاموش نمیشود مگر این که ما برای او دعا میکنیم، هیچ مرد و زن مؤمنی در شرق و غرب عالم نیست مگر این که ما با او هستیم...
پ.ن: بازم دیر رسیدم آقا مهدی... شرمنده...
در پناه خدا...
وقتی بشوم اسیر غم می آیی
این جمعه و جمعه های دیگر حرف است
آدم بشوم، تو شنبه هم می آیی!
الغوث یا صاحب الزمان