. . . آدیـــنه ها . . .

... ای مـفـخـر آدیــنـه‌ام ... مـن عـاشـق دیـریـنـه‌ام ...

. . . آدیـــنه ها . . .

... ای مـفـخـر آدیــنـه‌ام ... مـن عـاشـق دیـریـنـه‌ام ...

عرفان اوشویی، عرفان همدانی

«به نام خدا» 


عرفان اوشویی، عرفان همدانی...
سلام به دوستان آدینه‌ها. بی‌مقدمه پیشنهادم را مطرح می‌کنم و زحمت را کم.
امیدوارم به جای غرق شدن در کتاب‌های پائولو کوئیلو و دلبسته شدن به عرفان اوشویی (که خدا می‌داند ریشه و منشأشان از کجاست و از دوستان هم خواهش می‌کنم کمی در مورد منشأ این دو تحقیق کنند)، سری به عرفان اسلامی و عرفای بزرگوار خودمان بزنیم... 


یکی از عرفای بسیار والامقام، جناب انصاری همدانی هستند، که کتاب "سوخته" از انتشارات "شمس‌الشموس" به‌طور مختصر به وصف سیره‌ی ایشان پرداخته. 


بخشی از کتاب با موضوع ولایت در زیر آمده است:
«امام جایگاه و محل شناخت خداست و خالص در توحید او و آن‌که بخواهد به خدا برسد باید از امام شروع کند، و هر که بخواهد به محبت و عشق خدا دست پیدا کند، امام واسطه است «واسطه‌ی فیض بین آسمان و زمین» و آخرین پرده بین خدا و انسان. و اگر ریسمان ولایت محکم نباشد، رفتن به آسمان محال و شناخت خدا نیز غیرممکن است. این عقیده‌ی انصاری همدانی است.» 


در آخر بد ندیدم، صفحه‌ی ابتدایی کتاب که وجه تسمیه‌ی آن را به "سوخته" تشریح کرده، بیاورم:
«و چرا سوخته؟!
تا به حال دیده‌ای کسی آن‌قدر عاشق باشد که هم قلبش بسوزد و هم جسمش؟ تا به حال شنیده‌ای جسمی در التهاب عشق "سوخته" و آن‌گاه سیاه شود؟ پس او را ببین "انصاری همدانی" را، او که واقعاً "سوخته" بود هم روحش و هم جسم نحیفش.
"روزی با ایشان و عده‌ای از دوستان جهت استحمام به حمام عمومی رفته بودیم. وقتی به سینه‌ی او نگاه کردیم طرف چپ سینه و درست روی قلبشان سیاه بود، گویی از شدت حرارت سوخته بود. با نگرانی گفتیم: آقا سینه‌تان؟ پاسخ فرمودند: این سوز درون است."
زین آتش نهفته که در سینه‌ی من است
خورشید شعله‌ای‌ست که در آسمان گرفت...
(به نقل از استاد کریم محمود حقیقی)» 


یا حق.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد