. . . آدیـــنه ها . . .

... ای مـفـخـر آدیــنـه‌ام ... مـن عـاشـق دیـریـنـه‌ام ...

. . . آدیـــنه ها . . .

... ای مـفـخـر آدیــنـه‌ام ... مـن عـاشـق دیـریـنـه‌ام ...

تبریک...

به نام خداوند جان‌آفرین... 

نگارا چون دلم پر خون پسندی
به دیده رودی از سیحون پسندی
بزن تیری ز  مژگان بر دل ِ زار
که دل آرال و رخ جیحون پسندی
تو هم‌چون جان ِ شیرین در وجودی
چه آسان دل ز جان ما ربودی
شده جان، بیدل و مجنون و تنها
چه می‌شد گر دل و جان می‌ربودی

(تات طالقانی) 

تبریک

این هم از آخرین آدینه‌ی امسال... تا کی برسد نگار ما... 

آدینه‌ها...

خدانگهدار...

جنون...

« به نام حضرت دوست » 

هر سر موی تو را با دل ما کاری هست
این دلِ سوخته دلداده‌ی هر تاری هست
گریه از بهر وصالت چه کنم گر نکنم
خارج از جنّت عشق تو فقط ناری هست... 

...
نگار من مرا محزون پسندد
بیابانگرد چون مجنون پسندد
به جانِ او به جان و دل پسندم
اگر دلبر دلم پرخون پسندد...

(تات طالقانی) 

یا حق...

نسیم ظهور

« به نام خداوند بخشنده‌ ی مهربان »
نسیم ظهور

در آرزوی تو هستم همیشه نورانی
اسیر زلف تو ام پشت پرده می‌دانی
خیال خواب تو دیدن ز دیده می‌بارد
چو قطره محو تو گشتم همیشه نورانی
چنان به ناز نگاهت ندیده خو کردم
برای راز و نیازم تویی که می‌ مانی
شمیم عطر تو در باغ لاله می‌ پیچد
عزیز گم شده در کوچه‌های ظلمانی
نشستم به در انتظار یک رنگی
بدان امید که روزی گل برویانی
هزار پنجره‌ی آدینه باز و بسته شود
به گوش دل نرسد نغمه‌های عرفانی
ولی شنیده‌ام از قاصدی که می‌خواند
ز کوی کعبه برآید جمال نورانی
به عشق خال رخت حال ما پریشان است
فدا کنم دل و جان را بر این پریشانی
در انتظار ظهورت چنان پریشانم
که لحظه لحظه عمرم رود به حیرانی
به جز تو ای گل نرگس مرا خیالی نیست
به خاک پای تو سایم همیشه پیشانی
ضریح چشم سیاهت طواف هر شب من
صفای سعی مرا چشم بسته می دانی
دعای عهد تو را هر سحر وفا کردم
مگر به گوش من آید صدای روحانی 

« قربانی » 

آدینه ها
یا حق ...

سلام ...

به نام خدا 

AdineHa 

 یا حق ...

بی تو به سر نمی شود


« بسم الله الرحمن الرحیم »
بی همگان به سر شود ، به تو به سر نمی شود
داغ تو دارد این دلم ، جای دگر نمی شود !
دیده ی عقل ، مست تو ، چنبر چرخ پست تو
گوش طرب به دست تو ، بی تو به سر نمی شود
خمر و خمار من تویی ، باغ و بهار من تویی
خواب و قرار من تویی ، بی تو به سر نمی شود
جاه و جلال من تویی ، ملکت و مال من تویی
آب زلال من تویی ، بی تو به سر نمی شود
گاه سوی وفا روی ، گاه سوی جفا روی
آن منی کجا روی ، بی تو به سر نمی شود
دل بنهم تو برکنی ، توبه کنم تو بشکنی
این همه خود تو می کنی ، بی تو به سر نمی شود
بی تو اگر به سر شدی ، زیر جهان زبر شدی !
باغ ارم سقر شدی ، بی تو به سر نمی شود
گر تو سری قدم شوم ، ور تو کفی قلم شوم
ور بروی عدم شوم ، بی تو به سر نمی شود
حاصل روزگار من ، رهبر و یار غار من
بی تو بد است کار من ، بی تو به سر نمی شود
خواب مرا ببسته ای ، نقش مرا بشسته ای
وز همه ام گسسته ای ، بی تو به سر نمی شود
بی تو نه زندگی خوشم ، بی تو نه مردگی خوشم
سر ز غم تو چون کشم ؟ بی تو به سر نمی شود
جان ز تو جوش می کند ، دل ز تو نوش می کند
عقل خروش می کند ! بی تو به سر نمی شود
گر نشوی تو یار من ، بی تو خراب کار من !
مونس و غمگسار من ! بی تو به سر نمی شود
هر چه بگویم ای سند ، نیست جدا ز نیک و بد
هم تو بگو به لفظ خود ، بی تو به سر نمی شود
شاه منی و دلبری ، شمس جهان اکبری
از مه و خور تو انوری ! بی تو به سر نمی شود ... 

طاووس اهل بهشت 

یا حق ...

رجعت و کشته شدن شیطان

« به نام خدا » 

آخرین برگشت علی (علیه السلام) به دنیا و کشته شدن شیطان . 

گفت: « پروردگارا ! مرا تا روزی که انسان ها برانگیخته می شود مهلت ده ». فرمود : « تو از مهلت داده شدگانی . ولی تا روز و زمان معین ».

امام صادق (علیه السلام) فرمود : « ابلیس از خدا خواست که او را تا روز قیامت مهلت دهد ، ولی خداوند آن را رد کرد و فرمود : " تا روز وقت معلوم تو از مهلت داده شده ها هستی " ، چون روز وقت معلوم فرا رسد ، ابلیس با تمام پیروانش که از زمان خلقت آدم تا آن روز از او پیروی کرده اند ، ظاهر می شود... »

و حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) برگردد و این آخرین برگشت آن حضرت است.
راوی گفت : مگر علی (علیه السلام) رجعت های بسیار خواهد کرد؟
حضرت فرمودند : بلی.
و هر امامی که در قرنی بوده باشد نیکوکاران و بدکاران زمان او بر می گردند تا حق تعالی مؤمنان را بر کافران غالب گرداند و مؤمنان از ابشان انتقام بگیرند.
پس چون آن روز {یعنی آخرین رجعت علی (علیه السلام)} برسد ، حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) برگردد با اصحابش ، و شیطان نیز بیاید با اصحابش ، و ملاقات ایشان در کنار فرات واقع شود نزدیک به کوفه واقع شود نزدیک به کوفه ، پس کشت و کشتاری بینشان واقع می شود که هرگز چنین قتلی واقع نشده باشد.
امام صادق (علیه السلام) فرمود : گویا می بینم اصحاب حضرت امیر را که صد قدم از پشت سر بر می گردند و پای بعضی در میان آب فرات داخل شود. پس ابری از آسمان فرود آید که پر شده باشد از ملائکه ، و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در حالی که اسلحه ای از نور در دست داشته باشد ، در پیش آن ابر می آید ، چون نظر شیطان بر آن حضرت بیفتد عقب نشینی کند ، و اصحابش به او گویند: اکنون که پیروز شدی به کجا می روی؟
شیطان می گوید : من می بینم آنچه شما نمی بینید ، من می ترسم از پروردگار عالمیان .
پس حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) به او می رسد و حربه در میان دو کتفش بزند که او و اصحابش همه هلاک شوند.
بعد از آن ، همه ی مردم خدا را به یگانگی بپرستند و هیچ چیز را با خدا شریک نگردانند.
حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) چهل و چهار هزار سال حکومت خواهد کرد... پس در آن وقت دو باغ سرسبز که حق تعالی در سوره ی الرحمن فرموده در دو طرف مسجد کوفه به هم رسد.

( از کتاب رجعت ) 

حسین ...
یا حق ...

هجران

به نام خدا  

یارا ببین هجران ما ، این درد بی درمان ما
این خار در چشمان ما ، وین دیده ی گریان ما
این کوه غم بر جان ما ، دیگر چه باشد آن ما
ای غایب از چشمان ما
موسی به قربان شما ، عیسی به فرمان شما
یعقوب گریان شما ، یوسف پریشان شما
جان علی جان شما ، دستم به دامان شما
ای غایب از چشمان ما
یارا سلامت می کنم ، چشمم به راهت می کنم
دیده سرایت می کنم ، هر شب صدایت می کنم
این جان فدایت می کنم ، ای نازنین پنهان ما
ای غایب از چشمان ما
مولا جوابم می کنی ؟ در غم هلاکم می کنی ؟
پر اضطرابم می کنی ؟ یا خود جوابم می کنی ؟
خود انتخابم می کنی ؟ تا من بیایم جمعه ها ...
ای غایب از چشمان ما ... 

کربلا ... 

یا حق ...

بی واسطه !

بسم الله الرحمن الرحیم

... اتصال و ارتباط به امام زمان ( علیه السلام ) احتیاج به واسطه ندارد تا کسی به این عنوان

مردم را به سوی خود بخواند و کرامات خود را به رخ آنها بکشد . نقش عالِم همانا روشن کردن

نور محبت و ولایت امام عصر ( علیه السلام ) است در دل های کسانی که از ولی نعمت

خویش غافل شده و سرگردان و حیران به دنبال پناهگاه می گردند و به این در و آن در می

زنند . یاد امام ( علیه السلام ) و بیان معارف علمی ایشان ، این نور را در دل آنها می افروزد و

سپس راه را به پای خود و با جذبه ی خود حضرت طی می کنند . دفع شبهات و رفع موانع ،

به عهده ی علما و دانشمندان است ، ولی برقرار کردن اتصال و تسخیر دل ها کار خود امام (

علیه السلام ) است . دانشوران حقیقی باید این خصوصیات را در خود پیاده کنند و به آن

افتخار نمایند ؛ که در این صورت آنها نزد خدا بهترین ها هستند .
عالم زمان غیبت نباید مردم را به سوی خود بخواند و به ارادت ورزی به ساحت خویش دعوت

کند ! بلکه باید به منزله ی پله ای باشد که دوستداران امام ( علیه السلام ) از روی آن رد

شده و به سر منزل مقصود که همانا ولایت و معرفت آن حضرت است ، نایل شوند ... 

( از کتاب معرفت امام عصر علیه السلام ) 

 

جمکران ... 

... یا حق ...