سلام؛
بعضی وقتا توی زندگی هست، که مجبور میشی سریع تصمیم بگیری. مجبور میشی ناخواسته بین چند مورد، یکی رو انتخاب کنی. مجبور میشی از بعضی خوبیها بگذری و بعضی سختیها و بدیها رو به جون بخری.
بعضی وقتا هست که توی این انتخاب تنهای تنها هستی. مشاوری نداری. راهنمایی در دسترست نیست. دیگران میترسن از دخالت و نصیحت و پیشنهاد. فقط خودت هستی که حرف اول و آخر رو باید بزنی. فقط خودت هستی که باید مسؤول نتایج و عواقب انتخابت باشی.
بعضی وقتا، ذهنت آروم نیست. نمیتونی خوب فکر کنی و خوب تحلیل کنی. نمیتونی شرایط رو سبک و سنگین کنی. از آینده خبر نداری و نمی دونی با هر تصمیم، چه اتفاقی پیش میاد. نمیدونی خوب و بد کجاست و کدوم مورد به صلاحته.
این زمانهاست که دلت آشوبه. دلت میخواد یه روزنهای باز بشه و یه باریکهی نور، مسیر رو برات روشن کنه. عاجز و درماندهای. کاری از دست خودت بر نمیاد و همش به امید حضور یه نفر هستی که راه چاره رو نشون بده و گره ها رو باز کنه.
این زمانه که کم کم آماده میشی برای دل رو به دریا زدن. برای انتخاب کورکورانه. برای این که ناچاری انتخاب کنی. برای اینکه باید انتخاب کنی و تصمیم بگیری.
درست تو لحظهی آخر، توکل میکنی. میپذیری که تو کارهای نیستی. میپذیری که یه قدرت بالاتر و بزرگتر لازمه برای این تصمیمگیری. میپذیری که باید همه چیز رو بسپری به صاحب تصمیم. باید بذاریش بر عهدهی کسی که تواناترین و آگاهترینه.
اینجاست که نام امام زمانت رو صدا میزنی و آقا رو واسطه میکنی که شفاعت تو رو پیش خدا بکنه. که با علم لدنی و حکمت معنویش، راه درست رو بهت نشون بده و کلام درست رو بر زبونت بیاره.
اینجاست که احتمال خطا صفر میشه. اینجاست که مطمئن میشی که درست حرکت کردی و درست انتخاب کردی و درست تصمیم گرفتی.
توکل بر خدا.
یا امام زمان، کمکم کن در انتخابها و تصمیمگیریهام.
پ.ن: ازدواج احسان نازنین و عروس خانم محترمش، خانم قاسمی رو بهشون تبریک میگم. خدایا خودت محبت این دو نفر رو در دل همدیگه افزون بکن و دعای امام زمان (عج) رو بدرقهی راهشون در زندگی قرار بده.
سلام؛
بهش میگم: "واسه خونه چه فکری کردی؟"
میگه: "وام میگیرم."
لبخند میزنم و میگم: "خرج مراسم چی؟ ماه عسل رو قراره برید حج عمره و بعدش ولیمه بدید. این، خرجش از یه عروسی معمولی خیلی بیشتره که ..."
میگه: "وام میگیرم."
میگم: "دیوونه شدی؟ این وامها مگه قسط ندارن؟ مگه نباید پسشون بدی؟ مگه تو چقدر در آمد داری؟ این همه قسط رو چه جوری میخوای بدی؟"
میگه: "من که قرار نیست بدم. من قبلاً اینا رو هماهنگ کردم. امام زمان قراره بده ... بهم قول داده کمکم کنه. خود خدا ضمانت کرده که کمک میکنه، واسطهی این کمک هم امام زمانه ..."
من هاج و واج موندم و همینجوری مثل کسایی که روح دیده باشن، خیره شدم بهش. دهنم باز مونده. نمیدونم چی باید بگم ... واقعا گیج شدهام از حرفش. توی 1 ثانیه، صد بار، دویست بار، سیصد بار، شایدم هزار بار، حرفاشو با خودم تکرار میکنم.
فقط به این همه یقین و این همه اطمینانش به اینکه امام زمانش هست و محکم پشتش ایستاده غبطه میخورم ...
آروم به حال خودم گریه میکنم ... آروم به شک خودم، افسوس میخورم ...
...
سلام؛
تو اسلام هستی...
دین و کیش و آیین من ...
اعتقاد و مذهب و باور من ...
خواست و اراده و انتخاب من ...
وقتی به دنیا آمدم، تو را در گوشم خواندند ...
وقتی به مدرسه رفتم، تو را بالای سرم گرفتند و مرا از زیر سایهی تو رد کردند ...
وقتی بالغ شدم، روزی 5 بار تو را خواندم ...
وقتی رمضان شد، تو بر سر سفرهام آمدی و شکم سیری از دلم پر کشید ...
وقتی محرم شد، تو را بر سر و سینه کوبیدم و به دنبال تو در خیابان زنجیر زدم...
هر سال، ارادتم به معصومیت و مظلومیت 18 سالهی تو را از چشمانم سرازیر کردم ...
قصد ازدواج کردم، برای صحبت با تو به قم آمدم ...
قصد شفاعت داشتم، دخیل به درگه تو در مشهد بستم ...
دلم که گرفت، به دنبال تو به جمکران رفتم ...
تو اسلام هستی ...
تو رسایی اذان هستی، تو شیوایی قرآن هستی، تو خلوص نماز هستی، تو اقتدار علی هستی، تو انتقام حسین هستی، تو زیبایی فاطمه هستی، تو معصومیت معصومه هستی، تو راضی به رضای خدا هستی ...
تو مهدی هستی ...
تویی که نمیشناختمت ...
سلام؛
تصور قریب به اتفاق جوانان مذهبی مسلک امروز ایران اسلامی، شاید این باشد که باید کنج خلوتی گزید و از دنیا دوری جست و با خواندن ادعیه و توسل به نازنین خالق هستی، آرزوی بودن در جمع پیروان صاحب عصر (عج) را داشت ...
اما امروز که دشمنان اسلام، از هر وسیلهای برای نفوذ در دلهای مسلمانان و ضربه زدن به ایمان جوانان عزیز ایران استفاده میکنند، گوشهگیری و درویش مسلکی، راه صحیحی برای مقابله با ظلم و جور مستکبرین و ظالمین نیست.
امروز در کنار دعا و توسل، باید پنجه در پنجهی صهیونیسم انداخت و پشت بیحجابی و بیعفتی را به خاک زد. امروز باید مشت گره کرد و بر دهان بیغیرتی و بی اخلاقی کوبید. امروز باید گردن گردنکشان را شکست و مظلومین و محرومین را پاسداری کرد.
امروز، باید قلم در دست گرفت و شبهههای دروغینی که بی وقفه بر اسلام وارد میآورند پاسخ گفت. امروز باید در مقابل هر وبسایت دارای محتوای مستهجنی که در غرب ایجاد میشود، یک وبسایت با محتوای دینی و مذهبی و اسلامی ایجاد کرد. امروز باید محتوای موجود در رسانههای عمومی و اینترنت، به گونهای تولید شود که در مقابل هجمههای تبلیغاتی و پر زرق و برق بیدینان و بیخدایان به چشم بیاید و راه غلبهی آنان بر افکار بی تجربهی جوانان و نوجوانان را بست.
امروز باید در عرصهی ورزش و هنر، اخلاق ایرانی و اسلامی هویدا باشد. امروز باید صحنههای قهرمانی و پهلوانی توسط مسلمانان و به ویژه شیعیان به دست گرفته شود و سکوهای افتخار توسط جوانان تلاشگر ایرانی فتح شود تا یاوهگویان خدانشناس، ادعای ضعف مسلمانان را به گور برند و فریادهای مسلمان ستیزیشان در گلو خفه شود ...
امروز باید دوستانی که به هر شکل، اسلام را به سخره میگیرند از خود دور کنیم و به دنبال دوستانی باشیم که جز سربلندی اسلام، هدف و غرضی نداشته باشند. امروز باید در تربیت کودکانی که آیندهسازان ایران و سرنوشتساز اسلام عزیز هستند کوشید و هر کدام از ما، وظیفهی ایفای نقش در این تربیت را برعهده داریم.
امروز باید مطالعه کرد. امروز باید اسلام را شناخت، ایران را شناخت. مذهب را با عقل باید پذیرفت و شیعه را با تفکر باید حمایت کرد. امروز آگاهی مسلمان باید مرزهای دانش را گسترش دهد و پرچمدار پیشرفت علم در جهانش قرار دهد.
امروز نیاز به حرف نیست. امروز عمل باید کرد. امام زمان ما نیازمند سربازان واقعیاست. امروز ایرانی نباید امید پیروزی را از چشم دور کند و دل به دنیای پوچ و بی خاصیت ماشینی ببندد. امروز باید امام عزیزمان را با توان عملی و علمیمان یاری کنیم ...
خدا نسبت به اسرار غیب آگاهتر از هر کسی است. اما فکر میکنم، امروز باید آماده بود برای ظهور ... فکر میکنم امروز باید انتخاب کنیم که جزو خاسرین هستیم یا فاتحین بر نفس ...
امروز نباید نشست و تماشا کرد. امروز باید ایستاد و مبارزه کرد...
یا حق
سلام؛
یکی از بحثهایی که در حوزهی مهدویت، بسیار پرهیجان و پرالتهاب دنبال میشه، بحث آمادهسازی جامعه برای ظهور امام نازنینمون و فراهمآوری مقدمات این قیام هستش.
برخی از علما اعتقاد دارن که این قیام نیازمند شکلگیری جامعهای است که عدالت و رفاه در اون جامعهی اسلامی و دینداری مردمش به حد اعلا رسیده باشه و چنین حکومتی (هرچند کوچک و غیر رسمی) باید مقدمات ظهور رو فراهم بکنه.
از طرف دیگه، از احادیث واضحی که در مورد ویژگیهای دنیا در آخرالزمان وجود داره، به وضوح مشخصه که در زمان قیام منجی، تمامی جهان رو ظلم و فساد و تباهی گرفته و انسانهای مسلمان بسیار اندکی در جهان زندگی میکنن (که من به شخصه از این روایات تعبیر میکنم که انسانهای خوب غیر مسلمان هم تعداد بسیار کمی خواهند داشت) و همین افراد، در کنار برخی دیگر از اصحاب امام زمان که به دنیا رجعت خواهند داشت، در مقابل ظلم و جور میایستن.
با در نظر گرفتن تمام این فرایض، به نظر میرسه که حکومت اسلامی عادلانه و مرفه زمان فرج، از جمع شدن این انسانهای خوب از اقصی نقاط دنیا در کنار هم شکل میگیره (و خب البته باز هم روایاتی هست مبنی بر اینکه در اون زمان، در گوشه و کنار جهان، گروههای کوچک وفادار به اسلام و یاور امام زمان (عج) وجود دارن که هر کدوم به نوبهی خودشون قیامها و تحرکاتی رو بر علیه ظلم و به قصد کمک به امام عصر انجام میدن).
با دونستن چنین موضوع مهمی، این سؤال پیش میاد که آیا ما از الآن باید برای تشکیل اون حکومت (آرمان شهر) تلاش بکنیم و مقدمات رو فراهم بکنیم و حداقل، حکومت خودمون رو به اون شرایط و ویژگیها نزدیک بکنیم یا نه؟
البته متنی که امروز نوشته شد، مستدل و مستند به احادیث و روایاتی هست که به علت کمبود وقت اونها رو اینجا درج نکردیم. اما اگر عمری باقی بود، حتما در هفتههای آتی به این مطلب با ارائهی مدارک و اسناد تاریخی و روایی و احادیث مربوطه با ذکر منبع خواهیم پرداخت.
فعلا فقط به همین بسنده میکنیم که این تفکر در ذهن ما پیش بیاد که آیا ما در دوران غیبت وظیفه داریم جامعه رو برای ظهور آقا و مولامون آماده بکنیم یا اینکه باید بنشینیم و دست روی دست بگذاریم تا گروهی دیگه این کار رو بکنن و افتخار میزبانی معصوم چهاردهم (ع) نصیبشون بشه ...
یا حق، التماس دعا
سلام؛
تمام تلاش من برای نوشتن آدینهی امروز، منتهی شد به این خطوط سپید...
نوشتههایی که سپید هستن اما، خالی نیستن؛ تهی نیستن؛ پوچ نیستن...
اینها خطوطی هستند که به خواننده اجازه میدن تا به جای اینکه حرف منو بشنوه، به ندای قلب خودش گوش بده و ببینه این جمعه، در پیشگاه امام زمانش سربلند بوده یا شرمنده ...
من که رو سیاه بودم ...
شما چطور ؟
خطوط سپید متن من رو با پاکی دلهاتون سپیدتر کنید و فقط کمی فکر کنید که چه بودید و چه کردید طی 7 روز گذشته... با خودتون رو راست باشید و هر چیزی که به ذهنتون میاد از خوبیها و بدیهای هفتهی گذشتهتون، روی کاغذ بنویسید و بعد تصمیم بگیرید برای هفتهی بعد...
نامهی اعمالتون رو فقط برای آقا امام زمان بخونید و پیش خودتون نگهش دارید تا جمعهی بعد. از آقا بخواید که کمک کنه تا هفتهی بعد، نامهتون سپیدتر از نامهی امروز باشه...
یا حق، التماس دعا
ctrl+A را هرگز فراموش نکنید ...
سلام؛
شاید این آدینه باید از قدر و رمضان و علی(ع) می نوشتم. اما دلم چیز دیگهای می خواست. دلم هنوز با تصاویری هستش که چند روز پیش به دستم رسید و واقعا تنم رو لرزوند ... حالا در ادامه ی نوشتهام، می گم که داستان از چه قراره و چرا اینقدر اون کلیپ تصویری روم تأثیر گذاشته و چرا دارم ازش می نویسم ...
دیشب در مراسم احیای شب عزیز قدر در مسجد دانشگاه امام صادق(ع)، حاج آقای صدیقی، این آیت الله نازنین که قلبی رقیق و دلی بزرگ داره، از مظلومیت امام حسین(ع) در قتلگاه صحبت کردن. و از لگد اسبان و تازیانه های نامردمان و چوب و شمشیرهای حرامیان و سنگهای شیطانصفتان که بر پیکر ایشون در قتلگاه فرود میآمد ...
مشابه چنین اتفاقی رو در این کلیپ که خدمتتون عرض کردم شاهد هستیم. چند روز پیش ایمیلی رو دریافت کردم از یکی از دوستان، که متنش این بود:
به گزارش آسوشیتد پرس این دو برادر روز 15 اوت پس از صرف صبحانه برای بازی کریکت عازم می شوند و کیفی حاوی وسائل این بازی را در دست داشتند. این دو به اشتباه به عنوان دزد به دام اوباش افتاده و در برابر چشم دهها تن از جمله چند مامور پلیس وحشیانه با ضربات چوب به قتل می رسند. سپس اوباش، پیکر آنها را در برابر همگان به دار آویخته اند. به گفته مقامات این دو جوان بی گناه بوده و فرزندان 15 و 17 ساله یک تاجر بوده و یکی از آنان نیز حافظ قرآن (کتاب مقدس مسلمانان) بوده است انتشار ویدئوی قتل دو جوان پاکستانی توسط اوباش موجی از خشم و اندوه در پاکستان برانگیخته است
گفته یکی از شاهدان، یک روز قبل از این حادثه یک دزدی تو اون محله اتفاق میافته که یک نفر کشته و چهار نفر زخمی میشن،برادر بزرگتر اون کسی که کشته شده با این دو جوون قرار مسابقه کریکت داشته. روز ۱۵ آگوست این دو برادر میرن برای مسابقه کریکت در همون زمان افراد اون محل دنبال دزدا میگشتن . یک شخصی که چند روز پیش یک طرف دعوا تو مسابقه کریکت با این دو برادر بوده به مردمی که دنبل دزدا میگشتن میگه که این دو تا برادر همون دزدای دیشبن مردم به این دو برادر حمله میکنن و با چوب و هر چیزی که دستشون میرسیده شروع به زدن این دو برادر میکنن با تماس یک نفر به پلیس بعد از ۴۵ دقیقه پلیس میرسه...
و یک فایل تصویری هم ضمیمهاش بود که این جنایت رو به صورت زنده تصویربرداری کرده بودن و من با دیدنش آرامش از وجودم پر کشید و چند روزی هست که به دنبال این هستم که ببینم چه جوری می شه پاسخ این جنایت هولناک رو که در دنیای روشنفکر و به ظاهر متمدن امروزی پیش اومده، داد.
چیزی که باعث می شه دنبال جواب این سؤال باشم اینه که یه انسان تا چه حد می تونه خوی وحشیگری و بدویگری داشته باشه و یا اینکه دنبال جواب این سؤال باشم که چه جوری میشه این جنایتکارها رو به مجازات اعمالشون رسوند این هست که، ما نباید نسبت به اتفاقات دنیای اطرافمون بی تفاوت باشیم.
البته مجازات قانونی این جرم (قتل عمد دسته جمعی، یا قتل گروهی) رو پرسیدم از یه دوست که وکیل هستن و ایشون گفت، اگر چندین نفر در قتل یک نفر مشارکت داشته باشن و نشه تشخیص داد که مقصر اصلی مرگ مقتول، کدام یک از این افراد هست (یعنی کدامشون کاریترین ضربه یا آخرین ضربه رو وارد کرده) هیچ کدام از اون افراد قصاص نمی شن و تنها در صورتی قصاص انجام می شه که خانواده مقتول، دیه کامل اون افراد رو بپردازه (تمام اون افراد رو منهای 1 نفر که اون 1 دیه هم به خاطر قصاص متقابل مقتول کسر می شه. یعنی اگر N نفر در قتل مشارکت داشتن باید دیه N-1 نفر پرداخت بشه توسط خانواده مقتول) و همهشون قصاص بشن. وگرنه نمی شه انتخاب کرد که فقط یک یا چند نفرشون قصاص بشن و چون در این موارد پرداخت دیه کامل مثلا 25 نفر، برای کسی مقدور نیست، می شه گفت که به راحتی این نوع قتل توجیه پیدا می کنه و قاتلین به راحتی می تونن باز هم راحت توی جامعه رفت و آمد بکنن و جنایت انجام بدن !!!
ایشون گفتن که در مورد چنین جنایتهایی فقط امام معصوم می تونه نظر بده که چون امام به علم لدنّی واقف هست، می تونن تشخیص بدن که قاتل اصلی چه کسی بوده.
من کلیپ رو براتون اینجا قرار می دم که در صورت تمایل دانلود بکنید و ببینیدش. البته به هیچ کس توصیه نمی کنم چنین کاری رو بکنه چون بسیار خشن و خلاف اصول انسانی و باورهای مسلمانی هستش. صحنههایی به شدت دلخراش داره و ممکنه باعث بر هم خوردن آرامش روحی و روانی شما دوستان خوبم بشه.
لینک دانلود فیلم (2 مگابایت) با فرمت mp4
http://s1.picofile.com/adineha/Videos/Two-Innocent-Boys-Killed-In-Sialkot-pakistan.mp4.html
بعدش توی قسمت نظرات بهم بگید که نظرتون در این موارد چیه. بگید وظیفه ما به عنوان مسلمان در عصر غیبت امام زمانمون در چنین موقعیتهایی چیه و بگید به نظرتون چرا انسان اینقدر بیرحم و وحشیصفت و درندهخو میشه ...
باز هم توصیه میکنم در صورتی که روح نازنینتون توان دیدن صحنههای بسیار خشن رو نداره، لزومی به (بارگذاری/بارگزاری)؟ این کلیپ نیست. اما اگر می بینیدش، لطفا کامل ببینیدش ...
التماس دعا
سلام نویسنده؛ انگار، تن خستهی قلمم قولنج کرده ... عجیب، دلنوشتههایم، هوس لگدمال شدن دارند ... بگذار دو پایت را بر شانههای این متن؛ شاید این همه کرختی و سستی از داستانهایم برود. تا به کی باید منتظر جوهر تازهای باشم؟ وقت آن است، خودت بیایی و پیکر شکستهی مدادم را بتراشی. بیا نویسنده. بیا ... نوشته های من بدون حضور تو خطوط کج و معوجی بیش نیست. بیا و به نستعلیق بنویس شعر سپید مرا. بیا و ردیف کن، قافیههای قصیدهام را ... بیا و از نو بنویس عاشقی مرا ... بدون تو، گویی، نثر من، نظم ندارد... تو که باشی خطوط دفتر چکنویسهایم میرقصند. تو که باشی، موج میشوند تمام آن خطوط آبی کمرنگ. موج میشوند و دریا میشوند و عشق میشوند و سر میکشند به ساحل زندگی ... اگر میدانستی که در حضور تو، دستخط من، زیر نور خورشید، به این سو و آن سو، راه کج نمیکند ... اگر میدانستی که با حضورت، نوشته هایم شعر میشوند ... اگر میدانستی ... اگر میدانستی ... ----------------------------------------------------------------------------------------------- پ.ن: التماس دعا داریم ...